موقع انتخاب طراح وب، باید از مجرب بودن طراحتون اطمینان حاصل کنید، چون تغییرات برنامهنویسی، تغییرات نرم افزارها و از همه مهمتر تغییرات اذهان عمومی میتونه روی طراحی وب سایت اثر بذاره. این تجربه باعث میشه طراح، با استفاده از طراحی ها و اطلاعات بروز، سایت و کسب و کار شما رو در سطح جدید و بالایی میسازه. تو این پست با سه دلیل برای اعتماد کردن به طراح مجرب آشنا بشید:
1- یاد گرفتن طراحی وب در طول زمان؛ این یکی از مهمترین نکات بکارگیری طراح وب مجربه. همینطور که اینترنت در طول زمان تغییر کرده، طرز فکر مردم درباره طراحی هم متحول شده. کسی که تجربه بالایی داشته باشه، با نحوه رشد و توسعه الگوهای طراحی آشناست و میدونه کدومها موفقترند. این تجربه باعث میشه سایتتون موفق تر باشه و در طراحی بروز باشه و تجربه کاربری بهتری برای مخاطب فراهم کنه.
2- درک بهتری از نحوه اثر طراحی وب بر ژانر؛ همینطور که اینترنت رشد میکنه، خیلی چیزها روی رفتار آدما در اینترنت اثر میذاره. درک و تجربه این تغییرات به طراح وب کمک میکنه تا پیغام وب سایت شما رو بهتر به مخاطل القا کنه. مخاطب شما ممکنه رنج وسیعی از آدمای مختلف رو در بربگیره. شما باید بتونید سایتتونو طوری طراحی کنید که بهترین نتیجه و بیشتری اثربخشی روداشته باشه.
3- رزومه ای پر از تجارب کاری متنوع؛ کسی که تجربه زیادی داره، یعنی با رنج وسیعی از مشتریهای مختلف کار کرده. از وب سایتهای حرفه ای گرفته تا تجارت آنلاین و همه انواع و اقسام سایتهای مختلف رو طراحی کرده. تجربه نشون میده، اون طراح نمونه کارهای مختلف و موفقی داشته و بهتر میتونه با هر نوع سایتی خودشو وفق بده.
اگه دنبال یه طراح وب میگردید که کسب و کار شما رو بشناسه و بتونه از یک طراحی محلی گرفته تا طراحی شرکتی معروف با سالها تجربه رو انجام بده، با دارکوب تماس بگیرید.
اگه سایتتونو راه انداختید و سئو هم کردید، و حالا برای کلیدواژه های اصلیتون، روی صفحه اول گوگل بالا میاد، باید برید سراغ یه چیز دیگه. مشتریها میخوان بیشتر درباره شما بدونن. طبق تحقیقی که اخیرا انجام شده، 48% از امریکاییها حداقل روی یک شبکه اجتماعی با شرکتهای مختلف در تعاملند. بازاریابی شبکه های اجتماعی مشتریها رو از سایت به داخل شرکت میکشونه.
بعضی ها شاید الآن بگن، همه این حرفا قشنگ و خوبن اما کسب و کار من برای مردم کسل کننده است و به درد شبکه های اجتماعی نمیخوره.
با این رویکرد جلو نرید. با نکاتی که امروز تو این پست میخونید میتونید کسب و کارتونو روی شبکه های اجتماعی خیلی خوب جلوه بدید و بازدیدکننده جذب کنید.
مشتریها دوست ندارند با روبات ارتباط برقرار کنند. پس لحن نوشته هاتون باید مثل لحن صحبت کردن خودتون باشه تا برندتون بتونه با مخاطب ارتباط برقرار کنه. مردم از آدما خرید میکنند و دوست دارن بتونن بهشون اعتماد کنند، پس به جای اینکه مثل یه روبات بدون صورت و هویت رفتار کنید، خودتون باشید. اینطوری از رقباتون هم متمایز دیده میشید. عطر های قدیمی با یکم تغییر میتونن تبدیل به ادوکلنهای امروزی و معطری بشن که همه رو عاشق خودشون کنند.
معمولا کسی وکیلها رو به شوخ طبعی نمیشناسه. اجازه ندید قوانین سخت گیرانه شرکتتون به بازاریابی شبکه های اجتماعیتون نفوذ کنه. با زبان طنز و بامزه با مخاطبتون صحبت کنید. هویت دادن به محتوا هم میتونه کمک کننده باشه. یه موضوعی پیدا کنید که مخاطب مد نظر شما رو هدف بگیره و علاوه بر اون برای مشتریهاتون هم جذابیت داشته باشه و بتونه توجهشون رو جلب کنه. یه طوری باشه که مردم رغبت کنند به کارتون نزدیک بشن.
همه دوست دارن نظراتشون شنیده بشه. چرا پس بخش نظرات رو ندید میگیرید؟ محتوا درست کردن، یه پاسخی هم میطلبه، از این امکان استفاده کنید و با مخاطبتون مکالمه داشته باشید. پستهای بی پایان میتونه کمک کنه تا نظر مشتریها رو در مورد برندتون بشنوید.
مردم عضو شبکه های اجتماعی میشن که اجتماعی باشن و با هم ارتباط برقرار کنند نه اینکه مورد بمبارون فروش و تبلیغ قرار بگیرن. باید بین تبلیغ محصولات و محتوای جذاب یه تعادلی بوجود بیارید تا کسب و کارتون از برزخ شبکه های اجتماعی مصون بمونه. متاسفانه فرمولی نیست که نشون بده این تعادل باید چقدر باشه، اما میتونید 80 به 20 در نظر بگیرید. مثلا 80% از محتواتون باید برای جذب مخاطب باشه و 20% رو به تبلیغ برندتون اختصاص بدید.
حالا که برای تبلیغ برندتون برای بازاریابی شبکه های اجتماعی به ابزار مجهز شدید، دست به کار بشید و یه حرکتی بکنید! چه از طریق گوگل آنالتیکس، چه Facebook Insights یا هر ابزار گزارشگیری دیگهای میزان موفقیتتونو ردیابی کنید و استراتژیهاتونو بر اساس گزارشهایی که میگیرید اصلاح کنید.
اگه برای بازاریابی شبکه های اجتماعی به کمک احتیاج دارید با آژانس بازاریابی دارکوب تماس بگیرید و از مشورت مشاوران ما بهرهمند بشید.
میدونستید تحقیقات نشون میده تقریبا 50% از سازمانهایی که از بازاریابی دیجیتال استفاده کردهاند، هیچ روش و برنامه مشخصی برای بازاریابیشون نداشتند؟ با اینکه به نظر عجیب میاد اما خیلی از صنایع کوچیک و بزرگ کورکورانه تو این راه قدم گذاشتهاند. مشکل اینجاست که میبینیم بزرگترین خطاها از شرکتهای کوچیک محلی سر میزنه، در صورتی که این شرکتهای کوچیک با بودجههای محدودی که دارند باید سعی کنند بیشترین سود رو از هزینههایی که میکنند بدست بیارن. ولی در عمل میبینیم به جای اینکه روی اجرای صحیح کار و حصول حداکثر نتیجه تمرکز کنند، از حاشیه های کار میزنن و کارو خراب میکنند، به خصوص تو زمینه بازاریابی سرچ که لطمات بیشتری وارد میشه.
همه قبول دارند که عرصه دیجیتال انقدر در تغییر و تحوله که نمیشه چیزی رو تو این عرصه پیش بینی کرد. فرصتهای بازاریابی و کانالهای دیجیتال دارن با سرعت نور تغییر میکنند و صنایع رو جا میذارن. کسایی که میخوان جایگاه خودشونو حفظ کنند دست به دامن تبلیغات موقت میشن و پولاشونو صرف تبلیغات کلیکی، سئو، بازاریابی محتوا و اجتماعی میکنند.
حتما خودتونم متوجه شدید که این راه پر خطر برای خیلی از شرکتهای بزرگ موفقیت آمیز نبوده و این شکست بزرگ روشهای بازاریابی رو زیر سوال برده. همین تصور منفی باعث شده خیلی از صنایع رو سرخورده کرده و باعث شده دوباره به همون روشهای بازاریابی قدیمی متوسل بشن.
تو کتاب هنرهای رزمی، نویسنده اهمیت استراتژی رو با این جمله نشون داده: استراتژی بدون تاکتیک کندترین روش پیروزیه و تاکتیک بدون استراتژی مثل سر و صدای قبل از پیروزیه.
همینطور استراتژی هر چقدر هم که خوب باشه اگه ابزار یا برنامه ای برای اجراش نداشته باشید بی فایده است. بنابراین اگه بخواهید بدون داشتن یه استراتژی درست از روشهای بازاریابی (مثل تبلیغات کلیکی و سئو) استفاده کنید، متحمل صرف هزینه های سنگین میشید و اون نتایجی که انتظار داشتید هم حاصل نمیشه.
برای اینکه بهتر توضیح بدم یه مثال میزنم:
یکی از مشتریهامون مدیر یکی از بزرگترین و تقریبا محبوترین کافیشاپهای تهران بود و تونسته بود ظرف سالهای قبل تو این کار آوازه ای کسب کنه. اما طی 2-3 سال اخیر چند تا کافیشاپ تو همون منطقه باز شدند و حالا 10-15 تا کافیشاپ شبیه هم تو یک منطقه دارن با هم رقابت میکنند. اینجاست که استراتژی سرچ میتونه به کمک بیاد و مردم رو از 2 کیلومتر اونطرف تر به محل کسبتون بکشونه (با تبلیغات کلیکی در سطح وسیع و سئوی محلی در سطح کوچکتر).
گرچه این شرکت کلی پول صرف رتبه گرفتن سایتش روی صفحه اول سرچ محلی و طبیعی کرده (بعلاوه تبلیغات کلیکی و سایر روشهای بازاریابی آنلاین) اما باز هم همچنان داره مشتریهاشو از دست میده. قبلا برای همچین مشکلی باید پول بیشتری صرف تبلیغات کلیکی میکردند تا مشتریهایی رو از منطقه خودشون هدف بگیرند، اما اگه هدفمندتر به مشکل نگاه کنیم، میتونیم از پایه حلش کنیم.
ما باید یه کاری کنیم که با یه کار جالب، این شرکت رو دوباره پرآوازه کنیم. اولویت رو باید بذاریم روی قیمتها و موقعیت جغرافیایی. یادتون باشه که قیمتها خیلی رقابتیاند و باید حواستون تو این زمینه به جیب مشتری باشه. برای حل مشکل باید از بالا به قضیه نگاه کنید. نمیشه که همینطوری بدون دلیل از مشتریها بخواهیم از چند تا کافی شاپ راحت و شیک اطرافمون صرف نظر کنند و ما رو انتخاب کنند.
باید روش خودمونو عوض کنیم. چون تحقیقات به وضوح نشون میدن که موقعیت جغرافیایی عامل خیلی مهمیه، بهتر نیست به جای اینکه روی جذب مشتری از 2 کیلومتر اونطرف تر تمرکز کنیم، روی کسایی متمرکز بشیم که 200 متر ازمون فاصله دارن؟ با این کار درهای جدیدی به روی خودمون باز کردیم – مثلا تو این مورد، میفهمیم که اگه 100هزار نفر از فاصله 200 متریمون مارو بشناسن خیلی بهتره.
وقتی ساده به قضیه نگاه کنیم، در واقع این روشی که الآن گفتیم هم فرقی با روشهای قدیمی نداره و حتی ممکنه از همون کانالها هم استفاده بشه. فرقش تو محل مشتریهاست. ما تو این روش، دیدمونو از مشتریهایی که در فاصله زیادی از ما قرار دارند (و باید قانعشون کنیم که از همه فرصتهای نزدیکترشون بگذرند و بیان سراغ ما) به سمت مشتریهای نزدیکتر در سطح منطقه ای با رقابت کمتر بگردونیم. برای این کار میتونیم با روشهای بازاریابی دیجیتال، سطح آگاهی نسبت به برندمون رو توسعه بدیم و خیلیها رو نسبت به وجود خودمون باخبر کنیم.
اگه بخاطر بازاریابی دیجیتال و بازبینی اهدافمون نبود این تغییر تاکتیک بوجود نمیومد و همچنان داشتیم با صرف هزینه برای گوگل ادوردز، فقط پولمونو دور میریختیم.
تکنیکهای یادگیری دیجیتال موثری بوجود اومده که میتونید با توسل به اونها جای پای شرکتتونو تو عرصه دیجیتال محکم کنید. برای اینکه بیشتر با این مفاهیم آشنا بشید، خلاصه ای از هر کدوم رو در پایین آوردیم. هم شرکتهای کوچیک و هم بزرگ میتونن با توسل به این تاکتیکها استراتژیشونو بهبود ببخشن و اثرگذاری دیجیتالیشونو افزایش بدن.
این تاکتیک بازاریابی برای کسایی بوجود اومد که میخواستن برنامه بازاریابی دیجیتالشونو همه جانبه توسعه بدن. میتونه هم در سطح تاکتیکی و هم برای خلق یه استراتژی فراگیر بکار گرفته بشه.
سُستاک، از حروف اول کلمات زیر گرفته شده:
Situation Analysis: به معنی تحلیل موقعیت مکانی شما
Objectives: به معنی اهدافی که میخواهید بهش برسید
Strategy: به معنی روشهایی که میخواهید برای رسیدن به اون اهداف به کار بگیرید
Tactics: چطوری میخواهید به اونجا برسید و برای این کار از چه کانالهایی استفاده میکنید
Actions: فرایندها، سیستمها، چک لیستها و دستورالعملها
Control: معیارها و اندازه گیریهایی برای اطمینان از پیشرفت
حتی اگه نخواهید این روش رو دنبال کنید، باز هم انجام این کارها ارزش داره. این پروسه و بصیرتی که تحلیل موقعیت بهتون میده ارزش تک تک ثانیه هایی که روش میذارید رو داره.
این مدل هم مثل روش سستاک میتونه برای تعیین مراحلی که باید در سطح تاکتیکی طی بشه و برای توسعه کل برنامه بکار گرفته بشه.
قبل از اینکه عمیق تر این روش رو بررسی کنیم باید این نکته رو یادآوری کنم که RACE هم مثل سستاک حروف اول کلماتی هست که باید تو این پروسه یک به یک انجام داد، اما قبل از حرف R که نماینده Reach هست، یه مرحله به اسم Plan داریم که باید اول انجام بشه اما چون نمیشد کلمه PRACE رو تلفظ کرد، اسم این روش رو RACE گذاشتند.
مراحل این پروسه یا همون اجزای RACE عبارتند از:
Plan: مرحله برنامه ریزی – حالتی که باید به استراتژی، فرصتها و اقدامات نگاه کنید. باید موقعیت آنلاینتونو محکم کنید، شاخص مخاطب درست کنید، رقیب و بازار کارتونو بشناسید. این اطلاعات میشن خوراک تبلیغات دیجیتالتون.
Reach: مرحله تحقیق – این مرحله همه رسانه های اجاره ای، رایگان و ملکی رو در بر میگیره و میتونه کمک کنه که محتوای سایتتون روی سایتهای مختلف، وبلاگهای مرتبط، شبکه های اجتماعی و موتورهای جستجو در دسترس مردم قرار بگیره.
Act: مرحله تصمیم گیری – تو این قسمت از پروسه باید بازدیدکننده ها رو قانع کنید که با برندتون ارتباط برقرار کنند، مثلا برای خبرنامه ثبت نام کنند یا گزارشی رو دانلود کنند.
Convert: مرحله خرید – اینجاست که سفرتونو در کنار مشتری آغاز میکنید.
Engage: مرحله همراه سازی – تو این مرحله تبدیل اولیه صورت گرفته و روابط بلند مدت رو با مشتری شکل میدیم.
اگه بخواهیم بین این دو روش یکی رو انتخاب کنیم، روش RACE میتونه بعنوان شروع راه باشه و براحتی برای کانالی مثل سئوی محلی قابل اجراست. از طرف دیگه SOSTAC وقت گیره و منابع زیادی تا به نتیجه رسیدن نیاز داره و به همین جهت ممکنه برای شرکتهای کوچیک که فقط میخوان در سطح محل خودشون دیده بشن زیاد مناسب نباشه. وقتی از کارهای کوچیک شروع کنید، میتونید زودتر به نتایج ملموسی دست پیدا کنید و برنامه ها و معیارهای قابل درکی برای خودتون توسعه بدید.
طراحی وب یه کار تخصصیه و هر کسی نمیتونه انجامش بده. طبیعی هم هست، طراح روی این کار وقت میذاره و تمرین میکنه. کسای دیگه ای هم که تخصص این کارو ندارن، هر وقت بخوان وب طراحی کنند از یه طراح کمک میگیرند. طراح وب داده های ورودی شما رو میگیره و با صرف وقت و ایدهپردازی یه طراحی خلق میکنه. اگه میخواهید محصول کار دقیقا همون چیزی باشه که تو ذهن شماست، باید بتونید درست اون چیزی رو که تو ذهنتونه منتقل کنید. البته کسانی هم که تو کار طراحی وب فعالیت میکنند، آموزش دیدهاند و خوب میتونن متوجه چیزی که شما میخواهید بشن. اگه شک دارید که طراح استخدام کنید یا نه، تو این پست از یه سری تصوارت غلطی که راجع به طراحی وب وجود داره صحبت خواهیم کرد تا بتونید با آگاهی جلو برید و دقیقا همون چیزی رو بدست بیارید که لازم دارید.
یکی از این تصورات غلط اینه که بعضی ها فکر میکنند هر چی عناصر کلیک کردنی روی سایت بیشتر بشه بهتره. بعضی ها هر کاری که بلدند روی سایتشون پیاده میکنند و فکر میکنند اینطوری ترافیک وب سایتشون بالا میره. دقت کنید که هر چی امکانات و عناصر بیشتری روی سایتتون بذارید، امکان اشتباه هم بالا میره. سایت باید براحتی در دسترس باشه. اگه کاربر نتونه سایتتونو براحتی مسیریابی کنه و به اطلاعات مورد نظرش دست پیدا کنه، توجهشو از دست میده و میره سراغ یه سایت دیگه.
یه تصور غلط دیگه اینه که بعضی ها فکر میکنند مردم برای خوندن وبشون وقت میذارن، در حالی که اکثر مردم به طور متوسط 3 دقیقه برای هر مقاله اختصاص میدن. این یعنی باید اطلاعات رو کوتاه و مختصر ارائه بدید. حدود 300 تا 400 کلمه برای موضوعات بزرگ خوبه. صفحه اصلی یا موضوعات جزئی هم زیر 100 کلمه باشند.
یک تصور خیلی غلط اینه که کسی فکر کنه به محض این که سایتشو عمومی کرد، مردم همینطور پشت سر هم روش کلیک میکنن و وارد سایتشون میشن. خب این تصور اشتباهیه. معمولا باید سایتتونو تبلیغ کنید و بذارید زمان بگذره تا ترافیک جذب بشه. همینطوری سایتتونو بعد از راه اندازی به امان خدا رها نکنید. سئو کردن سایت، یکی از روشهای جذب ترافیک سایته که میتونید مقاله های آموزشی مرتبط با اون رو از سایت دارکوب مطالعه کنید.
راز بعدی در استفاده از رنگهای براق و تو چشمه. از رنگها و الگوهایی استفاده کنید که در خورِ برندتون باشه و تمام صفحات رو متحد به همون رنگ دربیارید. اگه هر صفحه به یک رنگ متفاوت نمایش داده بشه، مردم گیج و سردرگم میشن.
این اطلاعات فقط نکات مختصری برای شروع کار بودند، که قطعا باید جدی بگیریدشون. برای کسب اطلاعات بیشتر به مقالات قبلی دارکوب در زمینه نکات طراحی وب و سئوی سایت مراجعه کنید.
حتما براتون پیش اومده که حین وبگردی های کاری یا برای سرگرمی، به سایتهایی برخورده باشید که خیلی درهم و ریخته پاشیدهاند. در اکثر موارد هم مدیر سایت نیت خوبی داشته اما تو اجرا نتونسته موفق باشه. به نظرتون چه عواملی به منزله شکست یا عدم موفقیت وب سایت تلقی میشن؟ ما تو این پست، پنج تا از رایجترینهاشو جمع کردیم و با شما در میون میذاریم تا موقع طراحی وبسایتتون مواظب باشید.
بزرگترین مشکل طراحی وقتیه که تعداد فونتها خیلی زیاد باشه یا خوندن مطالب سخت باشه. بازدیدکننده ها میون این همه فونتهای جورواجور سردرگم میشن. اگه یه فونت خیلی فانتزی یا عجیب و غریب انتخاب کنید، کسایی رو که نمایشگرهای کوچیکی دارن به دردسر میندازید. برای کل متن اصلی سایتتون از یه فونت ساده استفاده کنید و برای تیتر و تصاویر هم از یه فونت دیگه که اون هم ساده باشه. به این ترتیب جریان یکنواختی روی سایت برقرار میشه و همه کاربرها میتونن از سایت براحتی استفاده کنند.
همه میخوان سایتشون روی موتورهای جستجو رتبه خوبی بگیره. بحثی توش نیست که سئو کردن سایت جزء برنامه های اجباری بازاریابی نیست. اما اگه بخواهید همه جای سایت کلیدواژه هاتونو بچپونید، بازدیدکننده ها رو خسته میکنید، به علاوه گوگل هم ممکنه بخاطر این کار جریمهتون کنه.
اگه هدفتون از جذب بازدیدکننده افزایش فروش، عضویت یا ارتباط گرفتن کاربرها با شما باشه، اون بخش رو در صفحه برجسته تر کنید. اگه بخواهید یه عالمه دکمه، فرم و درخواست برای اقدام روی صفحه بذارید، ممکنه مشتریها رو سردرگم کنید.
شاید بعضی ها فکر کنند اگه همچین عناصری روی سایتشون بذارن به نظر حرفه ای تر میان یا سایتشون جالب تر میشه، اما در اصل این ویژگی ها برای کاربرها اذیت کننده است و ممکنه روی همه دستگاهها هم درست نمایش داده نشه. اگه میخواهید فیلم یا صوت روی سایتتون داشته باشید، اجازه بدید مهمونها خودشون برای فعال کردن یا توقفش تصمیم بگیرن.
شما هم مثل بعضی از سایتها از تصاویر بی کیفیت یا با کادرهایی نامتناسب یا دزدی استفاده میکنید؟ یکی از به یاد ماندنی ترین بخشهای سایت تصاویرشن، بنابراین سعی کنید کاری کنید که تصاویر سایتتون برجسته باشند. اگه میتونید خودتون عکس باکیفیت بگیرید که خیلی خوب میشه. اگر هم نمیتونید، یه عکاس استخدام کنید یا عکس بخرید.
درسته که هر کسی میتونه خودش سایت راه بندازه و مدیریتش کنه، اما صاحبان صنایع و مدیران شرکتها باید حرفه ای تر عمل کنند. مشتریها از شما یه توقع دیگه دارند و میخوان سایتتون روی موبایل خوب دیده بشه، حرفهای و کاربردی باشه. اینجاست که همکاری با یه متخصص براتون خیلی به صرفه تر از چیزی که فکر میکنید در میاد. روی گوگل عبارت "شرکت طراحی سایت" رو سرچ کنید و با یه شرکت خوب برای کارهاتون قرارداد ببندید. شرکت دارکوب هم ارائه دهنده خدمات هاست، دامنه، توسعه و طراحی سایت، آماده همکاری با هم میهنان عزیز در این زمینه است.
آدمها ذاتا موجوداتی بصری اند. 90% از اطلاعاتی که به مغزمون مخابره میشه دیداریاند و 65 درصدمون یادگیری بصری داریم. مغز آدم متیونه تصاویر رو 60 هزار بار سریعتر از کلمات پردازش کنه. ما آدمها به شدت به تجربه بصری گره خوردیم و این مسئله نه تنها در تجربه جهان اطرافمون صادقه، بلکه در تجربه وب هم صدق میکنه. این واقعیت میتونه گویای اهمیت ظاهر طراحی وب باشه.
دارکوب، بعنوان یه شرکت طراحی وب، تصمیم داره آموزشهایی در راستای اثر طراحی عالی به مشتریهاش ارائه بده و تا حالا هم مقالات زیادی در این زمینه منتشر کرده. خیلی از مشتریهای ما وقتی میفهمند حتی شرکتهای خیلی کوچیک هم میتونن با یه سایت زیبا اعتبار کسب کنند و حرفه ای به نظر برسند، تعجب میکنند. همیشه نگاه اول مهمه، چه در زندگی و چه در وب. با ما همراه باشید تا شما هم به این باور برسید.
هویت برندتون با یه شرکت طراحی وب خوب در امانه. طراحی بیانگر شخصیت برنده و به ارتباط گیری مخاطب با برند کمک میکنه و میتونه وفاداری مشتریها رو نسبت به برند توسعه بده. وقتی سایتتون در نگاه اول بتونه تأثیر خوبی روی کاربرها بذاره، هویت برند برجسته میشه. به نظرتون این لحظه اولی که بازدیدکننده با هویت برندتون ارتباط میگیره چقدر مهمه؟
میانگین زمانی که طول میکشه تا کاربر تصمیم بگیره، روی سایت بمونه یا نه 10 ثانیه است. این تصمیم فقط و فقط بر اساس تأثیری که دید اول در مخاطب میذاره.
برند شما چهره شرکتتونه. شما رو از رقباتون متمایز میکنه و به مشتریها کمک میکنه تا بتونن از نظر حسی و بصری با شرکتتون ارتباط برقرار کنند. برای اینکه برند بتونه بین هزاران برندی که وجود داره خاص و سفارشی باشه، یک شرکت طراحی وب خوب نیازه.
یه دلیلی داره که شرکتهای بیشتر از هر نوع محتوای دیگه، محتوای بصری روی شبکه های اجتماعی به اشتراک میذارن. حضور محتوای بصری برندها روی فیسبوک 65% افزایش پیدا کرده. همین خودش نمونه خوبیه که نشون میده ما آدما، تصاویر رو به متن و نوشته ترجیح میدیم و این استفاده از یه شرکت طراحی وب مجرب رو ضروری میکنه. محتوای خاص و جذاب، روی شبکه های اجتماعی میتونه برای برند شگفتی بیافرینه، روی وب سایت هم همین اثر رو خواهد داشت.
قلب ارتباط بین مشتری و برند در سرگرم کردن مشتریهاست. طراحی میتونه این ارتباط رو قویتر یا ضعیفتر کنه. اختلاف بین یه دید اول ضعیف با قوی میتونه به اندازه جذب مشتری و از دست دادن مشتری باشه و این مشتری از دست رفته میره جذب سایتی میشه که در نگاه اول به نظرش جذابیت بیشتری داره. یه شرکت طراحی وب خوب، میتونه شما رو به تو این مسیر به موفقیت برسونه.
شما میتونید بهترین محتوای جهان رو داشته باشید. اما اگه طراحی سایتتون ضعیف باشه و محرک بصری نداشته باشه، نرخ خروج از سایتتون میره بالا و اعتبارتونو از دست میدید. باور ندارید؟ تحقیقات اینطور میگن:
طبق تحقیقات محققان دانشگاه استنفورد، 46/1 درصد از مردم میگن طراحی سایت، اولین معیارشون برای تمییز دادن یه شرکت معتبر از یه شرکت غیرمعتبره.
کاربرها روی وب سایتهایی که طراحی بصری جذابی دارند، احساس راحتی بیشتری میکنند و به نظرشون سایت معتبرتر و کار باهاش راحتتره. وقتی دید اول –براساس طراحی، نه محتوا- به سایت مثبت باشه، ارزش سایت رو در نگاه کاربر بالا میبره. به نظرتون وقتی اعتبار سایتتون در نگاه کاربر بالا بره، سودی هم نصیب شما میشه؟ فکر میکنم به صرفه که با یه شرکت طراحی وب خوب شریک بشید.
وقتی محتوای بصری سایت زیبا باشه، به یاد موندنی میشه. محبوبیت اینفوگرافی خودش مصداق همین امره. با اینکه نمودار و چارت داده ها رو قابل نمایش میکنه، اما جذابیت بصری اینفوگرافی برای مخاطب خیلی بیشتره و میتونه بازدیدکننده رو سرگرم کنه. بخاطر همینه که فقط طی دو سال گذشته، حجم تحقیقات اینفوگرافی تا 800% افزایش یافته.
طراحی باکیفیت، حکم اسکلت بندی یه اینفورگرافی به یادماندنی رو داره. طراحی بصری مشتریها رو ترغیب میکنه که پیام برندتونو بشنوند و اونو به خاطر بسپرند. قدرت اینفوگرافی میتونه نشون بده که طراحی سایت میتونه اثر نگاه اول رو جاودان کنه.
قدرت نگاه اول رو در طراحی وب نمیشه انکار کرد. طراحی کیفی اولین چیزیه که هر برند دیجیتالی برای جذب کاربر و مشتری بهش نیاز داره. اگه آماده اید که برای برند خودتون یه کاری بکنید، با یه شرکت طراحی وب مجرب مثل دارکوب شراکت کنید و طراحی وب سایتتونو از اینی که هست باشکوهتر کنید.
یکی از روشهای ساده و سریع فهرست شدن روی گوگل و موتورهای جستجو، برای کلیدواژه های مرتبط بحرفهتون، بازاریابی سرچ غیررایگانه. متاسفانه بازاریابی سرچ غیررایگان خیلی هم پرهزینه است. در مقابل، میتونید با بهینه سازی موتور جستجو یا سئو صرفه جویی کنید و در عین حال، بازدیدکننده های هدف بیشتری بدست بیارید.
سئو یا بهینه سازی موتور جستجو روی موتورهای جستجو مثل گوگل، یاهو، بینگ و ... تمرکز داره و سعی میکنه از این طریق ترافیک طبیعی بدست بیاره. اگه وب سایتتون در نتایج این موتورهای جستجو فهرست بشه، دیگه لازم نیست برای هر یک کلیکی که روی لینک سایتتون میشه پولی بپردازید.
در مقابل، اگه از طریق بازاریابی سرچ پولی وب سایتتونو روی موتورهای جستجو تبلیغ کنید، باید برای هر یک کلیکی که روی لینک سایتتون میشه پول بپردازید. وب سایتتون در بخش نتایج تبلیغاتیِ صفحه نتایج جستجو ظاهر میشه.
بازاریابی سرچ پولی از این نظر که سریع نتیجه میده، خیلی عالیه. همون لحظه ای که برای کمپین جستجوی پولی ثبت نام میکنید، میتونید بازدیدکننده بگیرید. اما از اون طرف هم، به محض اینکه دیگه پولی پرداخت نکنید، دیگه هیچ بازدیدکننده ای نمیتونید بگیرید.
اگه میخواهیددر نتیاج جستجوی طبیعی رتبه بالایی کسب کنید، باید صفحات ول خوبی توسعه بدید و لینکهایی که به سایتتون وارد میشن با کیفیت باشند. روش سئو تا بخواد نتیجه بده و بتونید رای سایتتون رتبه بالایی کسب کنید خیلی بیشتر طول میکشه. اما خوشبختانه اکثر وبسایتها میتونن تا مدتهای طولانی رتبهشونو حفظ کنند.
در بازه های بلند مدت، سئو خیلی باارزشتر از بازاریابی سرچ پولیه. اگه کسب و کاری دارید که میخواد باقی بمونه، سئو براتون بهتره.
اگه از بازاریابی سرچ پولی استفاده کنید، وب سایتتون بخاطر پولی که پرداخت میکنید بازدید میگیره. اما با سئو اگه بازدید بگیرید بخاطر خوب بودنِ وب سایتتونه.
اگه بخواهید برای تبلیغ سایتتون از سئو استفاده کنید، مجبورید صفحاتشو بهینه کنید: یعنی تمام محتوا، کارایی و غیره. با اینکه اینها کار بیشتری میطلبه اما همین تغییرات سود زیادی به وبسایتتون و برگشت سرمایه میرسونه.
شبکه های اجتماعی تعداد لینکهای وب سایتتونو بیشتر میکنه و در نتیجه روی گوگل میتونید رتبه بالاتری بدست بیارید: یه صفحه جدید روی سایتتون بسازید و بعد روی فیسبوک یا توئیتر بهش لینک بدید.
از طریق سایتهای شبکه های مجازی بازدیدکننده میگیرید و بعضی از این بازدیدکنندهها به سایتتون لینک میدن و این لینکها روی کمپین های سئوی سایتتون اثر مثبت میذاره.
اگه پول دارید و اگه همین الآن برای سایتتون بازدیدکننده لازم دارید، بازاریابی سرچ پولی مناسبه. اما اگه میخواهید رتبه بالایی کسب کنید که مدت زیادی هم براتون بمونه و در عین حال برای کلیکهایی که میگیرید مجبور نباشید پولی بپردازید، از سئو استفاده کنید. در پایان این نکته رو فراموش نکنید که سئو برگشت سرمایه خیلی بهتری داره.
اگه میخواهید یه وب سایت جدید بسازید یا سایتتونو بازسازی کنید، باید در فرایند توسعه وب، تجربه کاربری رو حتما لحاظ کنید. قبلا در مورد طراحی تجربه کاربری صحبت کردیم؛ شما چه بخواهید خودتون طراحی سایتتونو به عهده بگیرید و چه بخواهید یه کار عالی دربیارید و بخواهید بدید یه شرکت طراحی حرفه ای براتون انجامش بده، باید حتما تجربه کاربری رو در نظر داشته باشید.
تو این پست به 4 سوال که باید قبل از شروع توسعه تجربه کاربری بپرسید، جواب میدیم.
همه ادعا میکنند میخوان وب سایتشون برای همه خدمات رسانی کنه. اما در واقعیت هیچ کسی نمیتونه به همه خدمات ارائه بده. باید بدونید وب سایتتون چه دسته از افرادی رو هدف میگیره تا بتونید یه تجربه کاربری مختص اون افراد فراهم کنید.
با دونستن اینکه مخاطبتون کیه، میتونید همون چیزی رو که اونها میخوان روی سایتتون بدست بیارن، بهشون عرضه کنید. این کار مسیر پیاده سازی سایت رو با توجه به تجربه کاربری ساده میکنه. با شناخت مخاطب میتونید کار رو متمرکز هم پیش ببرید.
ممکنه در حال حاضر یه وب سایت داشته باشید اما فکر میکنید قدیمیه و میخواهید تازه و نونوارش کنید. باید حداقل یه چیزی باشه که روی این سایت ازش خوشتون نیاد. مثلا شاید بعضی از کاربرها از یکی از ویژگیهای وب سایتتون خوششون نمیومده، یا شاید یکی از امکانات سایت درست کار نمیکرده یا نقایصی داشته.
در این صورت وقت خوبیه که سایتتونو تازه کنید و تجربه کاربری رو در فرایند بازسازی سایت لحاظ کنید تا کاربرها تجربه بهتری روی سایتتون داشته باشند.
با اینکه قبلا گفتید و انجام هم دادید، اما باز هم باید ببینید کسب و کارتون میخواد با این سایت جدید به کجا برسه و چی بدست بیاره و تجربه کاربری کجای این مسیر قرار داره. قطعا میخواهید تجربه کاربری وب سایتتون کاربرها رو جذب کنه، اما همین هم اگه همراستا با اهداف تجاریتون نباشه، سرمایه گذاری چه فایده ای داره؟
باید بین اهداف تجاری و اهداف کاربرهاتون یه تعادلی بوجود بیارید.
شاید موقع ساختن وب سایت جدیدتون وسوسه بشید که از یه سری امکانات جالبی که جاهای دیگه میبینید استفاده کنید. فهرست همبرگری (که سه گزینه ای است) ممکنه روی وب سایتتون خیلی تمیز و شیک به نظر برسه اما اگه برای فهرستتون فقط دو تا گزینه داشته باشه، کاربرها راحتتر میتونن روی سایت مسیریابی کنند.
قبل از اینکه اقدام به استفاده از یه ویژگی خاص کنید، همیشه به این فکر کنید که آیا میتونه تجربه کاربری وب سایتتونو بهتر کنه.
خیلی از مشتریها در مورد پروسه دقیق کار ساخت وب سایت سوال میکنند. مثلا دوست دارن راجع به عناصر خاص از طراحی که به بازاریابی آنلاین مربوط میشن بدونن. برای اینکه پاسخی به این سوال رایج داده باشم، میخوام مسائلی رو که مشتریهام مطرح میکنند، تو این پست توضیح بدم.