این یکی از مداولترین سوالاتیه که تو سئو پرسیده میشه و جواب ثابت و مشخصی هم نداره.
اما میتونید طوری از کلیدواژه ها استفاده کنید که به نفع سئوی صفحهتون بشه. نظر متخصص بازاریابی دارکوب رو در این باره بخونید:
باید اول ببینیم تعداد دفعاتی که کلیدواژه رو در صفحه وب تکرار میکنیم چطوری اندازه میگیریم- ما با تراکم کلیدواژه اندازهاش میگیریم.
تراکم کلیدواژه یعنی درصد دفعاتی که یک عبارت یا واژه کلیدی در یک صفحه وب ظاهر میشه، نسبت به کل تعداد کلمات اون صفحه.
خب پس حالا سوالمون این میشه: درصد تراکم کلیدواژه های هر صفحه وب باید چقدر باشه؟
حالا جواب:
هیچ درصد مشخصی برای تراکم کلیدواژه های هر صفحه وب وجود داره.
مت کاتس، متخصص سابق گوگل، در سال 1390 گفته بود هیچ قانونی در اینباره وجود نداره و این حرفش الآن در سال 1396 همچنان درسته. شاید دفعات اول و دومی که اسمشو بیارید به رتبه سایتتون کمک کنه اما دلیل نمیشه چون میتونید 7-8 بار دیگه هم تکرارش کنید، بهتون کمکی بکنه.
اگه بیش از حد از کلیدواژه هاتون استفاده کنید، ممکنه محکوم به گنجاندن بیش از حد کلیدواژه ها بشید و گوگل فکر کنه قصد دستکاری رتبه سایتتونو از این طریق داشتید و جریمهتون کنه.
پس چی کار کنیم؟
اول یه نسخه از متنتون بنویسید و کلیدواژه ها رو فقط هر جا که بطور طبیعی میاد و لازمه بکار ببرید. وقتی یه نسخه نوشتید، بخونیدش و دقت کنید که به نظر طبیعی بیاد و حالت مکالمه ای داشته باشه. مثلا من هیچ وقت تو مکالمه نمیگم، کفشهای آبی من، کفشهای آبی محبوبترین کفشهای من از همه کفشهای آبیِ کل دنیاست!
بجاش میگم، من کفشهای آبیمو از همه کتونیهای کل دنیا بیشتر دوست دارم.
اینطوری به نظر طبیعی تر میاد و صفحات وب شما هم باید همین حالتو داشته باشند. پیشنهاد میکنم بعد از اینکه متن رو نوشتید خودتون یک بار با صدای بلند بخونید یا بدید یکی بلند بخوندش یا حتی میتونید از افزونه های کروم استفاده کنید که براتون بخونه. اینطوری میتونید بسنجید که آیا به گوشتون طبیعی میاد یا نه.
بعد از اون باید متن رو با در نظر گرفتن تحقیق معنایی بنویسید. تحقیق معنایی چیه؟
در تحقیق معنایی، محقق باید مفهوم عبارتها رو در شرایطی که استفاده شدند بدونه و بعد درستی عبارتهای بکار رفته رو ارتقا بده تا نتیجه مرتبط تری حاصل بشه.
اهمیت این مسئله از این نظره که گوگل میخواد اطلاعات دنیا رو سازماندهی کنه تا همشون قابل دسترس و مفید باشند.
گوگل برای اینکه بتونه بهترین نتایج رو در اختیار کاربرهاش قرار بده به چند تا چیز نگاه میکنه: مکان و تاریخ جستجو، هم معنی ها و جایگزینهایی معنایی کلمات، بافت و همنشینی متن.
اجازه بدید تک تک اینها رو بررسی کنیم:
هممعنیها و جایگزینهای معنایی
مثلا کفشهای آبی رو یادتون میاد؟ من گفتم من کفشهای آبیمو از همه کتونیهای کل دنیا بیشتر دوست دارم. کتونی و کفش اینجا میشن همون هممعنی ها.
بافت
وقتی یه نسخه از متن مینویسید، از خودتون بپرسید کاربری که به این صفحه میاد چه اطلاعاتی لازم داره. من چطوری میتونم بهترین جواب رو به سوالاتش بدم؟ مثلا اگه ما یه شرکت هاستینگ باشیم و بخواهیم راجع به انواع هاستینگها بنویسیم، خواننده دوست داره بدونه ما چه خدماتی رو برای هر هاست ارائه میدیم و چه مدل هاستهایی وجود دارند، قیمتها و موارد مصرف هر کدوم چیه. اینطوری هم کاربر به اطلاعات مورد نیازش میرسه و هم گوگل بهتر متوجه محتوای وب میشه.
هم نشینی متن
وقتی شما کلمات سلطان جنگل، افریقا، حیوان، پستاندار رو میشنوید به چی فکر میکنید؟ شیر! پس وقتی دارید یه متن مینویسید باید از کلماتی استفاده کنید که بهمدیگه و به موضوعتون ربط دارند تا گوگل بهتر بتونه محتوا رو درک کنه. اگه من هیچ کدوم از این کلماتی رو که معمولا در کنار هم بکار میرن استفاده نکنم، گوگل ممکنه متوجه نشه منظور از شیر که توی عنوان صفحه اومده، همون سلطانه جنگله و مثلا شاید فکر کنه شیر خوردنی یا اسم یه کارتونه.
بنابراین دیگه تو استفاده از کلیدواژه ها زیاده روی نکنید و بیشتر روی نوشتن یک محتوای طبیعی تمرکز کنید که به سوالات کاربرها جواب بده و به گوگل در درک محتوای و موضوع صفحه کمک کنه، چون در این صورت بهتر میتونید رتبه بگیرید و ترافیک جذب کنید.