بیایید با هم صادق باشیم، انتخاب شرکت طراحی سایت شوخی بردار نیست.
اگه تصمیم دارید یه شرکت طراحی سایت انتخاب کنید، جای خوبی اومدید و با این کار از بروز دو تا مشکل جلوگیری کردید:
1- مراجعات بد: "پسر عموم تو کارای سایت خیلی خوبه، میتونه کمکت کنه".
2- سایت سازها: "متخصص لازم نیست، خودتونم میتونید سایتتونو بسازید".
خب تا اینجا که مشخص شد. حالا کار اصلیمون شروع میشه: یعنی انتخاب شرکت مناسب.
احتمالا دارید با خودتون فکر میکنید "من از کجا بدونم کدوم شرکت برای من مناسبه؟"
برای این کار میتونید فقط با جواب دادن به یه سری سوال، شرکتی رو که براتون مناسبته تعیین کنید.
تو این پست من 15 تا از این سوالات رو براتون مشخص میکنم. این سوالات رو از شرکتهای مختلف بپرسید و جوابهاشونو بسنجید.
وقتی به این سوالات مجهز باشید، بهتر میتونید شرکت مناسبتونو انتخاب کنید. اینم از سوالات:
یه شرکت خوب باید بتونه روش طراحی سایتشو تو چند کلمه ساده توضیح بده. مثلا تو شرکت طراحی سایت دارکوب، فلسفه ما حول طراحی سایت ساده و تمیز میگرده و این اولین چیزیه که روی سایتهای ما میبینید. اگه یه شرکتی نتونه روش کارشو شرح بده و وجه تمایزشو از شرکتهای دیگه مشخص کنه، حتما نمیتونه سایت خاصی براتون طراحی کنه.
هممون این ضرب المثل رو شنیدیم که "کار نیکو کردن از پر کردن است"، این ضرب المثل صد در صد درسته، اما من ترجیح میدم در مورد طراحی سایت بگم "کار نیکو کردن از فرایند داشتن است". برای ساختن یه سایت عالی، شرکت باید فرایند کاملا مشخص و روشنی داشته باشه و بتونه فرایندشو براتون توضیح بده. باید بدونید کی و چطور این فرایند قراره اجرا بشه.
بیشتر شرکتها یه نرخ ساعتی دارن که بستگی به تجربه و بزرگی شرکتشون داره. نرخ ساعتی و کل ساعتهایی که برای پروژه لازمه باید تو قرارداد ذکر بشه. در ضمن حتما از قیمتهای اضافی که در صورت نیاز به زمان بیشتر بهتون تحمیل خواهد شد سوال کنید، چون اگه چیزی اضافه بر مواردی که تو قرارداد ذکر شده بخواهید انجام بشه، باید هزینشو جدا بپردازید.
اگه بخواهید خودتون سایتتونو مدیریت کنید، باید حتما یه سیستم مدیریت محتوا داشته باشید. میتونید به کمک سیستم مدیریت محتوا وارد رابط کاربری بشید و خودتون قسمتهای مختلف سایتتونو ویرایش کنید. اگه شرکت طراحی سایتتون بخواد خودش مدیریت سیستم مدیریت محتوا رو دست بگیره، یکم دقت کنید، چون در این صورت در تمام عمر سایتتون دیگه محتاج اون شرکت میشید. بهتره که یه CMS رایج منبع باز داشته باشید مثل وردپرس که کار باهاش هم راحته و توسعه دهنده های زیادی براش افزونه تولید میکنن و میدونن چطور باهاش کار کنن.
جواب این سوال بستگی به بزرگی شرکت طراحی سایتتون و مقدار بزرگی کارتون داره. شرکت باید برای هر مرحله از ابتدا تا انتها یه برنامه زمانبندی با تمام جزئیات داشته باشه.
من بارها از مشتریها شنیدم که گفتن تماس گرفتن با شرکت طراح سایتشون کار حضرت فیل بوده. شرکت باید برای کار شما یه برنامه زمانبندی مشخص داشته باشه و به ایمیل ها و تماسهاتون به طور منظم جواب بده.
نکته: اگه دیدید شرکت در طول همین فرایند بستن قرارداد دیر بهتون جواب میده، مطمئن باشید وقتی قرارداد بسته بشه دیگه از این هم کندتر میشه.
این یکی دیگه ترفندیه که به امتحانش می ارزه. مشخصه که شرکت شما رو به مشتریهایی ارتباط میده که بهترین خدمات رو بهشون ارائه داده، اما شما میتونید سوالات مشخص و خاصی ازشون بپرسید و موشکافی کنید.
قطعا شما خودتون تو تخصصتون خیلی ماهرترید تا یکی که کارش طراحی سایته. بنابراین خودتون باید سایتتونو تغذیه کنید تا بهترین طراحی ممکن رو رقم بزنید. یه سری کارهایی که ممکنه به شما محول بشه شامل پر کردن یه پرسشنامه، شرکت در جلساتی که با شرکت طراحی سایت دارید و تأیید کردن کارهای طراحی سایتتونه.
اگه دوست دارید میتونید این سوالها رو هم بپرسید:
چند تا جلسه قراره داشته باشیم؟
هر جلسه چقدر طول میکشه؟
فرایند تأیید چطوریه؟
بهترین کار برای پیشگیری از مشکلات اینه که قبل از رویارویی باهاش بشناسیمش. دو تا از مشکلاتی که من دیدم، تولید محتوا و رعایت برنامه زمانی. اگه خودتون مسئول تولید محتوای سایت باشید، باید خودتون براش برنامه ریزی دقیق داشته باشید و سر وقت هم مطالب رو به دست شرکت طراحی سایتتون برسونید. رعایت برنامه زمانی هم که خیلی مهمه و میتونه باعث خراب شدن کل پروژه بشه. من دیدم بعضی کارها که میشد سر 6 هفته تمومش کرد بخاطر رعایت نکردن زمانبندی ها 6 ماه طول کشیده. اگه زمان یه مرحله ای تموم شد، باید در اولین موقعیت یه تاریخ جدید مشخص کرد.
جواب این سوال باز هم بستگی به بزرگی شرکت و بزرگی کارتون داره. باید همیشه با یه فرد آگاه در ارتباط باشید که بتونه به سوالاتون جواب بده و شما در جریان روند کار قرار بده.
میتونید این سوالها رو هم بپرسید:
چند نفر قراره روی سایت من کار کنن؟
نفر اصلی کیه؟
همه کارهای سایت من تو همین شرکت و توسط اعضای همین شرکت انجام میشه؟
فرد اصلی که روی پروژه من کار میکنه چه مدارک و سنواتی داره؟
اگه جواب این سوال شما نبودید، باید خیلی سریع از اون شرکت فرار کنید. شما باید خودتون مالک سایتتون باشید و بتونید هر طور که دوست دارید سایت رو ویرایش کنید. من کابوسهای وحشتناکی از مشتریهامون شنیدم که شرکت سایتشونو ساخته و بعد هم ادعای مالکیت کرده.
این سوال دغدغه خیلی از مشتریهاست. استاندارد کار اینه که تا سالها بتونید از بسته های نگهداری سایت استفاده کنید. هرچند با ظهور سیستم های مدیریت محتوای کاربرپسندتر مثل وردپرس، کارها یکم تغییر کردند. مشتری ها دستشون بازتر شده و خودشون میتونن سایتشونو تغییر بدن.
سوالهای دیگه ای که باید بپرسید:
شما بسته های نگهداری سایت هم دارید؟
اگه سایتم هک بشه چی؟
بروزرسانی سایتم اونقدر ساده خواهد بود که خودم بتونم انجامش بدم؟
این سوال باعث میشه قلب و ذهن تمام کارمندهای شرکت طراحی سایت رو تسخیر کنید. روابط مشتری/شرکت مثل روابط دیگست: از هر دست بدید از همون دست میگیرید. اگه میخواهید از خدمات یه شرکتی برای طراحی سایتتون بهره ببرید، باید اونچه رو که نیاز دارن براشون فراهم کنید.
همه شرکتها مثل همند. بعضی ها طراحی سایت تنها هم انجام میدن و بعضی ها ادعا میکنن هر کاری که فکرشو بکنید ما میکنیم. بهتره که با تمام خدماتی که یه شرکت بازاریابی دیجیتال میتونه ارائه بده و سطوح ارائه خدمات آشنا باشید. چون فقط طراحی سایت که نیست، باید بعد از ساختن سایت، ترافیک بگیرید. اگه ترافیک نداشته باشید مثل این میمونه که یه مهمونی بزرگ راه بندازید ولی کسی رو دعوت نکنید. پس خدمات تکمیلی معمولا شامل اینهاست: بهینه سازی موتور جستجو (سئو)، تبلیغات کلیکی (PPC)، بازاریابی ایمیلی و طراحی گرافیکی.
طراحی سایت فقط یکی از عناصر بازاریابی دیجیتاله. یه شرکت خوب میتونه تو روشهای دیگه ای که میتونه برای موفقیتتون مفید باشه کمکتون کنه. اگه تو حوزه خاصی تجربه نداشته باشند، میتونن به شرکت دیگه ای که تجربشو داشته باشه ارجاعتون بدن.
روند کار ممکنه کمی وقت گیر باشه اما خیلی مهمه. اگه شرکت بدی انتخاب کنید، علاوه بر اینکه خیلی عذاب آوره، هزینه بر هم هست.
با استفاده از این 15 سوال میتونید براحتی تشخیص بدید که شرکتی که در نظر گرفتید مناسبتون هست یا نه.
تا شده بخواهید از سایتی استفاده کنید یا چیزی آنلاین بخرید اما نتونید؟ بعضی سایتها اونقدر بد ساخته شدند که باید براشون یه راهنمای استفاده نوشت و حتی با اینکه میدونید خدمات مورد نیاز شما رو ارائه میدن یا محصول مورد نظرتون رو برای فروش دارن، ولی انقدر پیچیدن که آدم پشیمون میشه. حدود 25% از کسایی که از ما میخوان سایتشونو بازسازی کنیم، مشکلشون اینه که سایتشون اونطوری که انتظار دارن از آب درنیومده، یا گاهی هم افرادی بودند که سایتشونو دوست نداشتن اما اونموقعی که ساختنش دیگه بودجشون تموم شده و نمیتونستن کاریش کنن. در حالی که میشه با یه برنامه ریزی درست و یه معماری وب حسابی از بروز این جور اتفاقات پیشگیری کرد.
معماری وب شامل مطالعه کاربر هدف میشه تا بتونیم سایت رو - از جهت جریان کاربر و ساختار - برای اون افراد خاص بهینه سازی کنیم. همونطور که معمار اندازه هر اتاق رو تعیین میکنه، مشخص میکنه که جریان حرکت تو خونه به چه شکل باشه و اتاق ها چطور در کنار هم قرار بگیرن و کسی که جلوی در خونتون می ایسته کجای خونتونو بتونه ببینه. معماری سایت هم همین کارو برای سایت انجام میده. یعنی باید با هم تصمیم بگیرید کدوم صفحات نیاز هستن، چطوری صفحات رو بهم لینک کنیم و کاربرها چطوری به قسمتهای مختلف سایت جهتیابی کنن. میتونید این کارو با تعریف اهدافتون شروع کنید. بعد ببینید برای دستیابی به این اهداف چقدر باید وقت و سرمایه بذارید و در نهایت چارچوب ساده سایت رو بدست بیارید.
میخواهید سایتتون چی کار کنه و شما چی رو موفقیت میبینید؟ فروش بیشتر؟ ارائه تصویر درست از خدمات شرکتتون؟ هر دو مورد؟ خب اول یه هدف خیلی مهم رو انتخاب کنید و بعد از دور بهش نگاه کنید و مراحلی رو که برای رسیدن به اون هدف طی کنید بنویسید. شرکت توسعه و طراحی سایت دارکوب، موفقیت تجاری شما رو میخواد. چطوری میتونیم بدستش بیاریم؟ ما برای خودمون یه سایتی ساختیم که اول شرکتمونو نشون بده و بعد بهتون محتوا و نکاتی ارائه میدیم که بتونید ازش بهره ببرید. اون شماره تلفنو پایین صفحه میبینید؟ تمام این کارها رو میکنیم تا مشتری متوجه اون شماره بشه و تماس بگیره. حالا دلیل شما برای ساخت سایت چیه؟
یه کتاب رو تصور کنید که هیچ تصویری نداشته باشه، یا روزنامه ای که فقط تصویر داشته باشه. محتوا – چه به شکل متن باشه، چه تصویر یا ویدئو یا صوت (البته لطفا از صوت استفاده نکنید) – جزء مهمی از معماری سایت محسوب میشه. ببینید رو هر صفحه از سایتتون میخواهید چه محتوایی داشته باشید و قراره چطوری به سایر محتوای سایت ربط پیدا کنه. فقط 10 ثانیه وقت دارید که روی کاربر جدیدتون تأثیر بذارید. روی استراتژی محتوایی تمرکز کنید که بتونه در لحظه اول روی کاربر تأثیر طولانی مدتی داشته باشه. اگه بتونه توجهشونو به سایتتون جلب کنید، دوباره برمیگردن و دوستا و همکارهاشونم میفرستن.
یه خونه بدون سقف، در یا پنجره به درد نمیخوره. کارایی سایت هم همین قدر برای معماری سایت اهمیت داره. مردم قراره چطوری به صفحه اصلی سایتتون دسترسی داشته باشن؟ سرعت بارگذاری سایتتون چطوریه؟ کاربرها چطوری میتونن به صفحات دیگه برن؟ اینها فقط چند تا از سوالهایی که باید در قسمت کارایی بهش جواب بدید. درباره نحوه جهتیابی سایتتون فکر کنید، چطوری میخواهید کاربرها رو روی سایت هدایت کنید و به محتوای مورد نظرشون برسونید، یا اصلا خودتون دوست دارید به کجا برسن؟ هیچ چیز رو به شانس و اقبال نسپرید. هر چی بیشتر تو این مورد کار کنید بهتره.
اهداف + محتوا + کارایی = چارچوب سایت. نتیجه معماری سایت میشه چارچوب همه صفحات سایت. کار چارچوب اینه که مشخص میکنه هر محتوا باید کجا باشه و چطوری طراحی بشه، جزئیات جریان کاربر بر اساس جهتیابی سایت چطوریه و عناصر مختلف روی سایت چطوری میتونن شما رو به هدفتون برسونن. چارچوب سایت، همه صفحات سایت رو به صورت خط و مربع هایی نشون میده که هر مربع در واقع جا و ساختار محتوای خاصیه – درست مثل طرح کار. معماری وب همچین چیزی برای طراح های سایت فراهم میکنه تا بتونید از همون ابتدا ببینید سایت قشنگتون قراره چه شکلی بشه.
فناوری اونقدر سریع رشد میکنه که صنایع باید بدونن چطور میتونن با مشتری و رقبای حرفه خودشون در ارتباط بمونن. با وجود صنایع زیادی که وارد عرصه دیجیتال شدند، طبیعتا باید سعی کنید تا حد ممکن طراحی سایت کاربردی تر و جذابتری داشته باشید. شرکتهای مدرن منابع زیادی رو صرف پیدا کردن روشهای بهتر برقراری ارتباط با مشتری ها و تأثیرگذاری روی بازارشون میکنن. با اینکه خیلی از این روشها شامل اطلاعات کاربر، تحقیق فشرده، مدل سازی برای پیش بینی و معیارهای مختلف تحلیلی میشه، اما بخش عمده ای از این مسئله به طور طبیعی در ذات آدمی نهفته است.
یه کار مهم دیگه ای که باید برای ارتقای طراحی سایتتون انجام بدید اینه که درک بهتر و علمی از کار مغز بدست بیارید. وقتی بدونید مغز چطوری کار میکنه و اطلاعات رو چطور سازمان دهی میکنه، میتونید طراحیتونو فراتر ببرید. برای ساخت سایت و سازماندهی محتواتون میتونید از ایده های زیر استفاده کنید:
جبر گرایی نقش مهمی در دانش مغز آدم داره. ما بعنوان یه گونه، بطور ذاتی بدنبال پیشرفت منطقی همه چیز میگردیم. مغز آدمی به طور طبیعی به اول چیزهای جدید توجه میکنه، اما وقتی مغز با این عنصر تازه سازگار شد، توجهش کمتر میشه. اما وقتی همین عنصر تازه شروع به ناپدید شدن میکنه (یا بعبارت دیگه داره تموم میشه)، دوباره توجه بهش برمیگرده. ما به این فرایند "اثر موقعیت سریالی" میگیم.
توجه خواننده ها هم به همین صورت، وسط سریال محتوای سایت کم میشه. مغزشون به اول یه عنصر تازه میپره و بعد از یه مدت حس رضایت از خود بوجود میاد. توجه به طور طبیعی وقتی به اواخر محتوا نزدیک میشیم دوباره برمیگرده. از این اثر موقعیت سریالی تو ترتیب دهی به محتوای صفحتون بهره ببرید. مهمترین چیزها رو اول و آخر صفحه بذارید اینجاهاست که کاربرها دقیقتر نگاه میکنن و میتونید بیشترین تأثیر رو روشون بذارید و برندتونو بهشون معرفی کنید.
بشریت به طور طبیعی به سمت اشتباه حساب کردن گرفته ها و از دست داده هاش تمایل داره. مغز آدم سعی میکنه درد رو به حداقل برسونه و لذت رو به حداکثر، اما تو تحلیل فوری و درست خیلی خبره نیست. معمولا بیشتر آدما درست نمیتونن از دست داده ها و دریافت هاشونو ارزش گذاری کنن- معمولا تمایل دارن که ارزش چیزهایی که از دست دادن رو زیادی بالا ببرن و چیزهایی که بدست آوردن رو دست کم بگیرن. بنابراین از دست داده ها درناکتر از اون چیزی که باید باشن میشن و چیزهایی که بدست آوردیم هم اثر مثبتی رو که باید داشته باشن ندارن. به این مفهوم "نفرت از دست دادن" میگن.
درک اینکه چطور نفرت از دست دادن روی مغز آدم اثر میذاره میتونه تو توسعه محتوای سایت کمکتون کنه. مثلا کاربرها به احتمال خیلی بیشتری به قیمت استفاده نکردن از برند شما توجه میکنن نه به قیمت و ارزش استفاده کردن ازش. با توجه به این مسئله، طوری محتواتونو درست کنید که فورا چیزهایی رو که بدست میارید رو پررنگ کنه و ارزشها رو با هم دسته بندی کنه تا اثر منفی استفاده از محصولات یا خدمات رو کاهش بدید.
به علاوه مردم یه جوریایی به موقعیت هایی که میتونن با خرید یه محصول تو هزینه ها صرفه جویی کنن هم علاقه نشون میدن. مثلا اگه مشتری 75% از خریدن چیزی مطمئن باشه، اما هنوز کاملا متقاعد نشده باشه که این محصول رو بخره یا نه، میتونید با استفاده از یه عنصر اورژانسی مثل "عرضه کوتاه مدت" یا "فقط تعداد کمی باقی مانده" مشتری رو راضی کنید که چند تایی بخره.
با اینکه بشر پیشرفته ترین حیوان سیاره زمینه، اما هنوز هم غریزه بعضی از حیوانات ما رو متحیر میکنه. ذهنیت گله هم یکی از اونهاست. مردم تمایل دارن بیشتر به کارهای دیگران توجه کنن، به خصوص تو گروههای بزرگ. این نکته برای طراحی سایت به طرق مختلف اهمیت پیدا میکنه و باید استفاده از ویژگی ها و عناصر طراحی متعددی رو در ارتباط با این بخش از ذات بشریت در نظر بگیرید:
1- نقد و رضایت از محصولات: بیشتر خریدارهای مدرن تمایل دارن نقدهایی رو که دیگران در مورد محصول نوشتن بخونن. خریدارهای عصر جدید بیشتر از نسل قدیم اهل فناوری و نظرات اجتماعی هستن و اغلب قبل از خرید برای تحقیق به اینترنت مراجعه میکنن. نقدها و رضایتهایی که مشتری ها از کیفیت خدماتتون دارن خیلی ارزشمنده، پس حتما این امکان رو در اختیار مشتریهاتون قرار بدید که بتونن بازخورد بدن. نقدهاشون ممکنه افراد دیگه رو به خرید محصول سوق بده، خصوصا اگه درباره ویژگی خاصی که میتونه دغدغه بعضی ها باشه صحبت کرده باشن.
2- بازاریابی رسانه اجتماعی: شبکه های اجتماعی به بخشی از زندگی روزمره خیلی ها تبدیل شدن و مردم تو زندگیشون از این طریق با هم در ارتباطند. صنایع هم برای برقراری ارتباط شخصی تر با مشتریهاشون به این شبکه ها راه پیدا کردند. خیلی از شرکتها از ویجت ها یا ستون های فرعی استفاده میکنن که کاربرها میتونن براحتی توئیتشون کنن، لایک بزنن یا مستقیما از سایت رو حساب اجتماعی خودشون به اشتراک بذارن. به مشتری هاتون امکان برقراری ارتباط با شبکه اجتماعیتونو بدید.
3- ردیاب های شبکه های اجتماعی: همونطور که شبکه های اجتماعی تعامل رو برای کاربرهاشون به ارمغان میارن، داشتن یه دنبال کننده که وضعیت واقعی شبکه های اجتماعی برندتونو نشون میده میتونه اثر زیادی روی بازدیدکننده های سایتتون داشته باشه. مثلا یه دنبال کننده بسازید که نشون بده چند بار این محتوا از سایت به اشتراک گذاشته شده، لایک شده، توئیت شده یا پین شده. اگه کاربر ببینه محتوای سایتتون خیلی کلیک خورده، اون هم کنجکاوتر میشه. محبوبیت معمولا نشونه ارزش کاره، برای همین هم بیشتر مردم به طور خودکار پیش خودشون فکر میکنن که اگه یه برند انقدر کلیک خورده حتما قابل اعتماد و باارزشه.
4- ظاهر برند و تأییدیه ها: اگه یکی از رسانه های پرطرفدار برند شما رو تبلیغ کرد یا اگه یکی از سازمانها یا افراد مهم ازتون تعریف کرد، حتما ازش استفاده کنید و روی سایتتون نمایشش بدید. کاربرها این مدل تأییدیه ها رو که میبینن تو نظرشون ارزش کارتون بالا میاد.
5- ادوردز و گواهی ها: مثل تأییدیه هایی که از طرف آدما و شرکتهای معروف میگیرید، اگه از سازمانهای رسمی گواهی خاصی گرفتید (مثلا تولیدکننده برتر شناخته شدید)، حتما روی سایتتون بذارید. کاربرها این چیزها رو نشونه ارزشمند بودن کارتون میدونن.
استفاده از دانش مغز در طراحی سایت میتونه کمک کنه که از ذات بشر بعنوان یه ابزار برقراری ارتباط بهره ببرید. یک مفهوم دیگه ای که میتونه خیلی به دردتون بخوره، "اثر منطقی" یا تمایل مغز آدم به سمت سادگیه. بعضی از ویژگی های سایت ها اونقدر رایج شدند که کاربرها به طور ناخودآگاه توقع دارن اون امکانات رو روی همه سایتها ببینن، مثلا ستون کنار سایت و بخش عضویت. اگه سایتتون از این معیارهایی که تو اذهان بعنوان چیزهای مسلم سایت شکل گرفته زیادی فاصله بگیرید ممکنه کاربرهاتونو از دست بدید. دیگه محتواتون با چارچوب ناخودآگاه قابل قبول کاربر یکی نیست و آگاهانه یا ناآگاهانه سایتتونو ترک میکنن.
البته این معنیش این نیست که باید فقط از هر کاری که دیگران انجام دادن تقلید کنید. اتفاقا باید کاری کنید که برندتون از بقیه سایتها خاص تر جلوه کنه و به یادماندنی بشه. اما نباید کاری کنید که کلا رسومات طراحی سایت رو بهم بزنید. وقتی از اصول ساده ای که مشتری انتظار داره پیروی کنید، اثر منطقی رو اجرا کردید و برای بیننده اعتمادسازی کردید. همه چیز رو ساده، تمیز و سازمان یافته حفظ کنید تا توجه بیننده رو جلب کنید و کسالت آور نباشید. ارتباط و ارزش محتواتون اثر زیادی رو این مسئله میتونه داشته باشه.
بهینه سازی موتورهای جستجو (سئو) فرایند بهبود رتبه ترافیک سایت از ریق موتورهای جستجوی طبیعی مثل یاهو، پارسی جو و گوگله. هر چی رتبه صفحتون تو نتایج عبارت جستجو شده بالاتر باشه، احتمای اینکه کاربر وارد سایتتون بشه بیشتره. سئو میتونه انواع مختلفی از جستجو رو هدف بگیره و بستگی به عواملی مثل تصاویر، محل قرارگیری، محتوا و URL سایت داره. سایتی که کامل بهینه شده باشه میتونه برای کاربرهاش تفاوت ایجاد کنه. درسته که موفقیت میانبر نداره، اما میتونید با بکارگیری این نکات متوجه بشید که چطور سایت وردپرسیتونو بهینه سازی کنید.
اگه سایتتون روی وردپرس ساخته شده میتونید از این نکات بهره ببرید، دارکوب این ده نکته رو مهمتر دونسته و برای شما کاربرهای عزیز فهرست کرده تا بتونید ترافیک سایتتونو افزایش بدید.
توصیفات متا برای هر پست، صفحه یا دسته بندی به توضیحاتی میگن که برای رتبه گرفتن سایت خیلی به درد میخوره، مشروط بر اینکه به درستی بکار بره. این توصیفات اطلاعات سازمان یافته ای هستن که صفحه رو توصیف میکنن و جایی قرار میگیرن که کاربر میخواد سایت رو پیدا کنه. وقتی یکم تحقیق کلیدواژه انجام بدید میتونید این ها رو تو تگ عنوان، توصیفات متا و بخش کلیدواژه های متای سایت وردپرسیتون بکار ببرید. این کار جایگاه سایتتونو روی موتورهای جستجو ارتقا میده. توصیفات متا ممکنه اولین چیزی باشه که کاربر میخونه، پس باید کوتاه، جالب و گیرا باشه.
نقشه سایت یه سند XML هست که از طریق اون وبمستر URLهای سایت رو به موتورهای جستجو اطلاع میده تا به درونشون بخزن. نقشه های سایت هم میتونن به طور مرتب بروز بشن و به موتورهای جستجو تغییرات URL ها رو اطلاع بدن تا با روش هوشمندانه خودشون سایت رو بخزن.
این موارد رو به شدت توصیه میکنم:
نقشه سایت XML
ویدئوی نقشه سایت
تصویر نقشه سایت
نقشه سایت اخبار گوگل (اگه سایتتون خبری باشه)
این افزونه های ساده رو نصب کنید و به راحتی تو ابزار گوگل وبمستر و بینگ ثبت نام کنید.
محتوای به شدت خاص همیشه برای سئو از اولویت و اهمیت خاصی برخورداره. ایده آلش اینه که متنتون عبارتهای کلیدی جستجو شده رو داشته باشه و تم کلی صفحه به بهترین شکل ممکن تأکید شده باشه و کاملا تو سایتتون خاص باشه. محتوا باید قابل درک و خوانا باشه و اول برای کاربرها نوشته شده باشه نه برای موتورهای جستجو. طولانی که بنویسید کاربرها خسته میشن اما برای سئو بهتره. پس میتونید تا جایی که امکانش هست و متن خسته کننده نمیشه طولانیش کنید.
اگه نمیتونید از روی URL صفحه بگید صفحه یا پست درباره چه مطلبیه، پس گوگل هم نمیتونه بگه. این به ضرر سئوی سایتتونه. وردپرس خودش به طور پیشفرض صفحات و پستهای جدید رو مشخص کرده ولی شما از حالت پیشفرضش استفاده نکنید.
وقتی URL بهم ریخته باشه نشون نمیده که صفحه یا پست در مورد چیه. موتور جستجو هم نمیتونه اینو بفهمه. اما حالا به لطف وردپرس میتونید خودتون یه پیوند یکتا (پرما لینک) دیگه انتخاب کنید که لینکهای بهتری از نظر سئو درست میکنه. یعنی میتونید URLی داشته باشید که کلیدواژه های انتخابی و لینک برای کاربرهای آنلاین و موتور جستجو قابل مشاهدست.
معمولا مردم هم دسته بندی درست میکنن و هم تگ. اگه هر دوی این ساختارهای URLی توسط گول فهرست بشن مشکل محتوای تکراری پیدا میکنید و باعث میشه نتونید رتبه اول رو بدست بیارید. مگر اینکه تگ ها و دسته بندی هاتون متفاوت از هم باشن. توصیه میکنم فقط از یکیشون استفاده کنید.
یه کد تمیز و سایتی که بروز باشه و از آخرین دستورات سئو پیروی کنه، کلید موفقیت سایت وردپرسیه. عوامل مهمی که باید مد نظر قرار بدید اینهاست:
URLهای استاندارد و استفاده درست ازشون
استفاده درست از عنوان ها و داده های متا
متا تگ باز برای افزایش اشتراک گذاری روی شبکه های اجتماعی
ساختار تمیزی که از HTML معتبری بهره برده باشه
یادتون باشه که کد و سرعت عوامل مهمی هستن! افزونه های مهم زیادی هستن که میتونن کارتونو در ارتباط با سئوی سایت راحتتر کنن. اما مواظب باشید که زیادی هم از این افزونه ها استفاده نکنید و فقط اونهایی رو نصب کنید که واقعا به درد سایتتون میخورن و قبل از نصب ببینید افزونه واقعا به سایتتون بخوره.
موتورهای جستجو علاوه بر اینکه به محتوای سایتتون رتبه میده، باید تصاویر رو هم بهینه کنید تا سایتتون تو جستجوی تصاویر گوگل بالا بیاد و بتونه سایتتونو بخزه و بفهمه عکسهاش درمورد چی هستن. متن alt عکسو بنویسید و کلیدواژه های مرتبط با اون عکس رو وارد کنید. برای فایل عکستون به جای اسمهایی مثل DSP0J.jpg یه اسم خوب انتخاب کنید تا گوگل بتونه موضوع صفحه رو تعیین کنه. این کار دسترسی و کارایی سایتتونو افزایش میده.
میون کارهای که برای سئوی سایت انجام میدیم، بهتره که از انتخاب تگ های H (Heading) مناسب شروع کنیم. شما میتونید از H1 تا H6 برای سایتتون استفاده کنید و حتما هم باید درست ازشون استفاده کنید. H1 همیشه باید تیتر اصلی صفحه باشه – باید عامل اصلی که صفحه در اون مورد صحبت کرده باشه. وقتی H1 رو انتخاب کنید باید تیترهای فرعی متن رو با H2 مشخص کنید. حالا هر H2 میتونه خودش به چند مبحث کوتاهتر تقسیم بشه و تیترهای فرعی تری داشته باشه که اونها رو H3 مینامیم. به همین ترتیب H3 به موضوعات فرعی تر تقسیم میشه و ادامه ماجرا تا H6 که البته فقط نوشتن H1 اجباریه و بقیه اختیاری هستند.
کلیدواژه بخش مهمی از سئوی سایت هستن و باید به دقت در موردشون فکر بشه. این کلیدواژه ها کمک میکنن تا بتونید نشون بدید که نوشته در مورد چه چیزیه و در نهایت به گوگل کمک کنید که تم پست، صفحه و سایتتونو تشخیص بده. حتما باید با احتیاط ای این کلیدواژه ها استفاده کنید، چون اگه یه واژه یا عبارت رو تو یه پست بارها و بارها بی دلیل تکرار کنید به نوشته آسیب میزنید و گوگل متوجه میشه که نوشته شما طبیعی نیست یا به عبارتی برای کاربر آنلاین نوشته نشده (بلکه برای موتور جستجو نوشته شده). کلیدواژه ها رو بکار ببرید اما فقط هر جا که واقعا لازم و مناسب باشه. اولویت اصلی گوگل اینه که مردم رو راضی نگهداره نه روبات ها رو. همیشه شما هم روی سایتتون همین کارو انجام بدید و با گوگل همسو بشید. یادتون باشه که تصاویرتون رو هم با کلیدواژه ها بهینه کنید و تو توصیفات متا هم از کلیدواژه ها استفاده کنید تا عنوان پست رو معتبرتر کنید.
دنبال خطاهای 404 بگردید و پیداشون کنید و براحتی با افزونه های وردپرس درستشون کنید. شما همیشه میخواهید مردم صفحات درست رو روی سایتتون پیدا کنن و وقتی خطای 404 روی سایتتون زیاد بشه برای موتورهای جستجو نشونه بدی میفرسته.
خیلی از شرکتها، طراحی سایتشونو که تموم میکنن فکر میکنن دیگه همه کارها رو انجام دادن و نیازی نیست کاری بکنن. البته قطعا الان دیگه سایت رو غلطک افتاده و بدون نیاز به شما کارشو انجام میده و مشتری جذب میکنه...اما این وسط شما هم باید بهش سوخت رسانی کنید! یعنی باید با محتوای تازه سایتتونو جدید نگهدارید تا مردم و موتورهای جستجو ببینن که شما فعالید. سایتتون باید همیشه در حال توسعه کسب و کارتون باشه، یعنی این یه فرایند همیشگیه و هیچ وقت تموم نمیشه.
بروزرسانی سایت هم کار خیلی سختی نیست، حتی تغییرات کوچیک هم میتونه اثرگذار باشه. مثلا اگه روی سایتتون یه وبلاگ داشته باشید، با گذاشتن مطلب روی وبلاگ، سایتتون بروز میشه و بیشتر در معرض دید کاربرها قرار میگیره. تو این مقاله 5 راهکار از متخصصان دارکوب برای تازه و مرتبط نگهداشتن وبسایت پیشنهاد شده که امیدوارم براتون راهگشا باشه:
مردم به تصاویر بهتر از متن نوشته جواب میدن، بنابراین راحتترین کار برای بروزرسانی سایت همین فایلهاست، حتی میتونید عکسهای قدیمی یا عکسهای غیرحرفه ای تر رو عوض کنید، یا عکس جدید به مطالبتون اضافه کنید، گالری تصویر بذارید و کارهای مختلفی که شرکتتون انجام میده رو نشون بدید. همیشه به خاطر داشته باشید که یه توصیف و تگ برای موتورهای جستجو به عکساتون اضافه کنید که موتورهای جستجو تشخیصش بدن.
یه وبلاگ یا صفحه جدید راحتترین راه برای در جریان نگهداشتن سایته. پستهای وبلاگها خیلی مزیت دارن و برای خودتونم بروزرسانیشون راحتته و نیازی نیست طراح سایت بگیرید. اگه خواستید وبلاگ داشته باشید بهتره که حداقل هفته ای یه بار مطلب جدید بذارید. اما اگه میخواهید یه وبلاگ قدیمی رها شده با چند تا دونه پست از سال گذشته داشته باشید، نتیجه عکس میذاره و به کاربرها نشون میده این شرکت هیچ پروژه ای در دست نداره و دیگه منسوخ شده. داشتن وبلاگ اعتماد میسازه و برای صفحات اجتماعیتون هم محتوای جذاب تولید میکنه.
خیلی از شرکتها از مشتری های قبلیشون رضایتنامه میگیرن و برای کاربرهای سایت انتشارش میدن. اگه به طور منظم با همین چیزهای ساده سایتتونو بروز کنید، هم میتونید روی بازدیدکننده ها تأثیر بذارید و هم با این بروزرسانی توجه موتورهای جستجو رو به خودتون جلب کنید.
این یکی یکم بیشتر کار داره، اما بد نیست هر چند ماه یه بار با صفحه ها و تب ها بازی کنید و تغییرشون بدید. جهتیابی سایتتون خوبه؟ راحت میشه روش اطلاعاتی که لازم داریم رو پیدا کنیم؟ میتونید یه صفحه پاسخ به سوالات رایج به سایتتون اضافه کنید – این کار تو وقتتونم صرفه جویی میکنه و لازم نیست به سوالای تکراری جواب بدید.
چرا سایتتونو با تغییرات فصل و مناسبت ها تغییر نمیدید؟ مثلا الآن که عید نوروز رو در پیش داریم، یه بنر جدید برای سایتتون طراحی کنید با سفره هفت سین. میتونید محصولات جدیدتونم روش نمایش بدید و با یه عکس، ویدئو یا یه پاراگراف متن سال خوبی برای کاربرهاتون آرزو کنید.
اگه برای بروزرسانی سایتتون کمک لازم داشتید با طراحهای دارکوب تماس بگیرید.
بازاریابی دیجیتالی هم مشکلات خودشو داره. هر سال شرکتها مبالغ بیشتری رو صرف گرفتن خدمات بازاریابی میکنند. در واقع حدود 70% از بازاریابها ارزش محتوای طبیعی رو بیشتر از محتوای پولی (licensed c.) میدونستن و حدود 80% اعتقاد داشتن اگه یه تیم محتوای با تجربه ای داشتن میتونستن برگشت سرمایه رو به دو تا پنج برابر افزایش بدن. این یعنی وقتی از باور اینکه شما به یه محتوایی احتیاج دارید، برسید به اینکه "بالاخره چطوری میتونم این محتوا رو پیاده سازی کنم؟" اون وقت گزینه های پیش رو براتون روشن میشن.
حالا به نظرتون شما باید کارمندهای تمام وقتی استخدام کنید که فقط روی بازاریابی محتواتون کار کنند، یا باید از شرکتهای بازاریابی دیجیتال کمک بگیرید؟
بیایید گزینه هایی که داریم رو با هم سبک سنگین کنیم و قدم به قدم جلو بریم...خب. اول اجازه بدید شرکتها رو با بازاریابهای داخل شرکتها مقایسه کنیم.
برای مقایسه تخصص بازاریابهای داخلی با شرکتهای بازاریابی خیلی چیزها رو باید در نظر گرفت و البته به شدت هم به تخصص افراد بستگی داره. این دو از یه سری نظرها با هم فرق دارند:
1- خدمات
نیازی به گفتن نیست که بازاریابهایی که استخدام میکنید یه سری مهارتهایی دارن و یه تعدادی خدمات میتونن ارائه بدن. اگه طراح استخدام کنید دیگه نمیشه ازش توقع داشت که براتون مطلب هم بنویسه، برای اون باید نویسنده استخدام کنید. نمیشه هم از گروه خودتون توقع داشته باشید که یه مطلب بنویسن یا یه کار بازاریابی انجام بدن، چون تخصص این کارو ندارن. وقتی از خدمات شرکتی استفاده میکنید، بسته به میزان تخصصشون میتونید ایده های بهتری بگیرید و مسیرهای استراتژیک رو بدون محدودیت طی کنید. ضمنا موقع مواجهه با مشکلات میتونید از راهنمایی ها و تجربیاتشون بهره ببرید. شرکتهایی که معتبر باشن هم چالش ها و ماجراهای زیادی رو پشت سر گذاشتن و هم روشها و تاکتیک های بیشتری رو امتحان کردند- بنابراین میتونن کارهای فوری و اورژانسیتونو براحتی و سریع انجام بدن.
شرکت نسبت به فرد برتری دارد.
2- سطح آگاهی از برند و صنعت
هیچ کس بهتر از کارمندهای خودتون با کار شما آشنا نیست. درسته که شرکتها هم با امضای قرارداد به شرکتتون متعهد میشن اما نمیتونن به پای بازاریاب داخل شرکتتون برسن. هر چی باشه کسی که تو خود شرکت شماست بهتر محصولات، تاریخ، اهداف و رقبای شرکت رو میشناسه. کارمندهای شما هر روز با شما زندگی میکنند و چیزی رو که شرکتهای دیگه از بیرون میبینن، اونها حسش میکنن. برای یه شرکت خارجی بسته به میزان زیر و بم های کارتون، زمان لازمه تا به سرعت مورد نظر برسه و حتی وقتی برسه هم باز کارمندهای شرکت سریعتر به بازاریاب داخلی دسترسی دارن تا شرکت خارجی و میتونن محتوای فنی تر، عمیقتر و معتبرتری تولید کنند.
فرد نسبت به شرکت برتری دارد.
3- دید
تا حالا به این فکر کردید که چرا خیلی از برندها مطالبی تولید میکنن که به نظر زیادی تبلیغاتی میاد؟ جواب اینه که دید خطی دارند. بعضی از بازاریابهای داخلی اونقدر درگیر کار میشن که کار رو از دور نمیبینن و نمی تونن نسبت به برند بی طرف باشن، در نتیجه نمیتونن اونو درست به مخاطب عرضه کنند. نتیجه این میشه که محتوای فقط از اهداف شرکت حرف میزنه نه از اهداف مخاطبها. اما شرکت بازاریابی میتونه از بیرون به قضیه نگاه کنه و محتوای مورد علاقه مخاطب هدف شما رو در نظر بگیره و تعصبی به کار نداره که بخواد به کارش اثر بذاره. از همه مهتر اینکه شرکتهای باتجربه میتونن محدوده هایی رو که شرکتتون تو اون قسمتها نیاز به بهتر شدن داره و همچنین فرصتهای بازاریابی که ندید گرفته شدند پیدا کنن، در حالی که این کار برای بازاریابهای داخلی مشکله و معمولا متوجه این مسائل نمیشن.
شرکت نسبت به فرد برتری دارد.
4- گرایشها و مد
درسته که شرکت بازاریابی دیجیتالی فقط بخشی از زمانشو به کار شما اختصاص میده و کارمند داخلی کل زمانشو، اما زمانی که شرکت روی کار شما میذاره خیلی شدت بخش تره. شرکتها از اونجایی که با مشتری های زیادی کار میکنن، زودتر از مدهای بازاریابی باخبر میشن اما بازاریابهای داخلی مجبورن از درک و تجربه خودشون استفاده کنن که قابل مقایسه با درک و دانش شرکتهایی که با هزاران نفر-ساعت سر و کار دارن و مدام مجبورن راه و روشهای تازه رو هم برای مشتریها و هم برای خودشون بررسی کنن.
شرکت نسبت به فرد برتری دارد.
برای بازاریاب یه معیار دیگه از کیفیت کار مهمتره و اون سرعت. اینکه یه کار رو چقدر سریع میتونه تحویل بده؟ چقدر طول میکشه تا ایمیلها رو جواب بده؟ برای یه کار فوری چطور؟ گروه شما چقدر سریع میتونن جواب بدن و آیا فرایند خاصی رو دنبال میکنند؟
1- فرایند
شرکتها برای هر مشتری از فرایندهایی واضح و پی در پی استفاده میکنن. پروژه ها رو طبق زمانبندی پیش میبرن و به این ترتیب هزینه ها و ساعتهایی که نیازه روی پروژه کار کنند رو کاهش میدن و چون دائما دارن محتوای تبلیغاتی میسازن، ذهنشون خلاق و فعال میمونه. وقتی کار طبق فرایند و اصول خاصی باشه - از برنامه ریزی تا ارسال - سازماندهی شدست و بی نظمی پیش نمیاد. بنابراین قطعا تصمیمات حساب شده ای هم میگیره و فرصتها و ضرب الاجلها رو فراموش نمیکنه. اما بازاریابهای داخل شرکت از پروسه کاری شخصی خودشون تبعیت میکنن و معمولا روی بخش ها و اولویتهای دیگه ای تکیه میکنن.
شرکت نسبت به فرد برتری دارد.
2- دسترسی
برای موفقیت کمپین های بازاریابی، ارتباطات سریع حرف اولو میزنه. با محصولات داخلی، میتونید خیلی سریع ایده هاتونو مبادله کنید و با هم همکاری کنید و دیگه نیازی نیست منتظر رسیدن موعد مقرر طبق زمانبندی تعیین شده باشید. با اینکه شرکتها همیشه سعی میکنن با مشتریها در ارتباط باشن و همکاری کنن اما هیچوقت مثل همکاریهای تو یه شرکت نمیشه. بهرحال اونطوری کارمندها میتونن با هم تو یه اتاق بشینن و صحبت کنند، هر وقت ایده ای به ذهنشون میرسه مستقیم با هم درمیون بذارن و دیگه تلفن بازی و ایمیل بازی نداره. این کارها سرعت رو پایین میارن.
بازاریاب نسبت به شرکت برتری دارد.
3- فشار کاری
موقع بازاریابی شرکتی که توش کار میکنید، هر روز و هر روز همون شرکته و ممکنه اهداف کلی رو فراموش کنید و یادتون بره برای مشتری هاتون چه چیزهایی بیشتر اهمیت داشتن. کارمندهای داخل شرکت بخاطر ابهام، تداخل کارها با هم، نیازمندیهای کاری و عدم وجود یا نقص پشتیبانی و بازخورد خیلی تحت فشار و استرسن. در نتیجه تبدیل میشن به کارمندی بی توجه و غیرمؤثر. اما وقتی بازاریابی محتواتونو به یه شرکت دیگه بسپرید، دیگه لازم نیست نگران افرادی که کارو به عهده گرفتن باشید، شما فقط با نتیجه کار دارید. شرکتها خودشون تیم های بزرگی دارن که از راهنمایی های همدیگه دائما تغذیه میشن و ایده میگیرن و خلاقیتهاشون تحریک میشه و به این ترتیب استرس رو از خودشون دور میکنن و حتی سیاست های خاصی دارن که توسعه کار، آموزش دائمی و توازن سالم بین کار و زندگی رو تضمین میکنه.
شرکت نسبت به فرد برتری دارد.
خب دیگه به اندازه کافی درمورد مسائل دیگه صحبت کردیم، حالا بذارید ببینیم گروه داخلی در مقایسه با شرکت خارجی چقدر هزینه برمیداره و کدومشون در طولانی مدت برگشت سرمایه بیشتری داره.
1- انعطاف پذیری
همه هزینه هایی رو که با استخدام بازاریابهای محتوا بهتون برمیگردن رو حساب کنید. یه هزینه استخدام هست، حقوق ثابت، مزایا (حدود 30% از ارزش کلی کارمند)، خرید نرم افزارها، پشتیبانی شبانه روزی و آموزش مداوم. در کنار اینها، همیشه احتمال این هم هست که کارمندتون نتونه کار کنه و باید برای اون وقتها یه جایگزینی داشته باشید. در مقایسه، هزینه های شرکتی عموما به یکی از این سه مدل میشه: قرارداد ماهیانه (70% از روابط مشتری/شرکت)، پروژه ای یا ساعتی. این روش پرداخت باعث میشه شرکتها انعطاف پذیری بیشتری برای نحوه خرج کردنشون داشته باشن و میتونید سطح دقیق پشتیبانی و خدماتی که نیاز دارید رو تعیین کنید.
شرکت نسبت به فرد برتری دارد.
2- تناسب
گروههای داخل شرکت نمیتونن تناسب مورد نیاز رشد شرکت رو بوجود بیارن. اگه میخواهید تأثیرگذار باشید، بازاریابی محتوا باید بتونه خیلی سریع نیازهای کار و مشتری رو تأمین کنه. دسترسی به یه تیم دیگه از طراح ها و نویسنده ها برای محصولاتی که تازه به محصولات قبلیتون اضافه کردید خیلی راحت انجام میشه، فقط باید ساعتهای ماهانه رو زیاد کنید. اما اگه خودتون بخواهید کسی رو استخدام کنید باید برای آموزش و استخدامش کلی وقت و هزینه بذارید.
شرکت نسبت به فرد برتری دارد.
3- روش ترکیبی
این شرایط طوری نیست که مجبور باشید یا اینو انتخاب کنید یا اونو. اصلا هم نمیشه برای همه شرایط مختلف یه راه حل ارائه داد. هر شرکت و هر کسب و کاری خاصه و نیازهای خاص خودشو داره. خیلی از شرکتها هم هستند که هم داخل شرکت خودشون تیم بازاریاب دارن و هم با شرکتهای بازاریابی همکاری میکنن. مثلا تحت این روش ترکیبی ممکنه تیم داخلیتون استراتژی و تبلیغات رو مدیریت کنه و تولید از طریق شرکت بازاریابی کنترل شه.
شاید متوجه شده باشید که ما تو این مقاله یکم متعصبانه برخورد کردیم. اجازه بدید واقع بین باشیم – اگه ما اعتقاد نداشتیم که شرکت میتونه بهتر به مشتریها خدمات رسانی کنه تو شرکت کار نمیکردیم. بعضی وقتا تغییر از داخل شرکت به یه شرکت دیگه از نظر بعضی ها خطرناک و ریسک محسوب میشه. شاید بعضی ها فکر کنن ما میخواهیم فریبشون بدیم که بودجشونو از کارمندشون به یه شریک خارجی انتقال بدن و بعضی های دیگه هم فقط تغییر براشون سخته. وقتی مزایا و رشد و توسعه ای که یه شرکت بازاریابی میتونه برای شما بعنوان شریکش فراهم کنه رو بشناسید، یه قدم به اخذ تصمیم درست برای شرکتتون نزدیک تر میشید و میتونید با صرف هزینه های کمتر، به اهداف بیشتری برسید.