شرکتهای کوچیک و بزرگ، همه نرم افزار اتوماسیون بازاریابی دارن که سطح موفقیتشون رو تغییر بده، اما همه این تلاشها به دلیل عدم استفاده از استراتژی محتوا در اتوماسیون بازاریابی به شکست منتهی میشن.
شما میتونید ارسال ایمیل ها یا تقسیم بندی مخاطبینتونو اتوماسیون (خودکار) کنید، اما نمیتونید ایده های خوبی رو که از تحقیقات نشأت میگیرن اتوماسیون کنید.
اول از همه باید چند تا چیز رو تعریف کنم که ذهنمون با هم همسو بشه:
1- استراتژی محتوا یعنی تعیین شکل، عملکرد و موضوع محتوایی که به سازمان در رسیدن به اهدافش کمک میکنه. (برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد استراتژی محتوا میتونید مقالمونو بخونید)
2- اتوماسیون بازاریابی یعنی تقسیم بندی خودکار و شخصی سازی آموزش مخاطب با هدف تبدیل یک فرد بیگانه به کاربری شناخته شده، و بعد از اون به مشتری و بعد هم به یک طرفدار و مدافع.
حالا نقش استراتژی محتوا کجای اتوماسیون محتواست؟ اجازه بدید این بحث رو با دو تا سول دیگه جواب بدیم:
از همه کارهایی که دارید انجام میدید و کارهایی که قبلا انجام دادید یه فهرست بردارید. خب قطعا یکیش اینه که یه وبلاگ دارید (وبلاگ، مطالعه موردی، توصیفات محصولات و خدمات)، اما باید فروش موازی، موارد استفاده، رضایت مشتریها، شبکه های اجتماعی و چیزهای دیگه رو هم در نظر بگیرید. اینجاست که استراتژی محتوا میتونه شکافها رو پیدا کنه و ببینه کجاها محتوا میتونه به اهداف دیگه کمک کنه و کجاها میتونه برای شخصی سازی پروسه آموزش کاربرها بکار گرفته بشه.
تحقیق اولیه از ویژگی های مخاطبان میتونه کمکتون کنه که تلاشهای بازاریابیتونو تقسیم بندی کنید. تو دارکوب ما برای انبار کردن همه چیزها از استراتژی های محتوامون کمک میگیریم: برای اطلاعات مخاطبان از طریق نمودار، تحقیق رفتار و روانشناختی کاربر.
وقتی زمان نقشه برداری از محتوا برای فرایند آموزش کاربرها برسه، همه این اطلاعاتی که از محتوا و مخاطبها داریم برای اتوماسیون (خودکار کردن) بازاریابی جریان آموزش بکار خواهد رفت.
اگه تازه با اتوماسیون بازاریابی آشنا شدید، ما قبلا یه پست نوشتیم درباره اصطلاحات طراحی سایت ویژه مبتدیان که تو یه بخشیش اتوماسیون بازاریابی رو هم توضیح دادیم. برای درک بهتر این مفهوم این گفته هم کمک می کنه:
"اکثر افرادی که با شما ارتباط برقرار میکنن، هر کاری هم بکنید هیچوقت ازتون خرید نمی کنن. حتی اونهایی که دیگه براتون شناس میشن، هیچ وقت، هرگز ازتون چیزی نخواهند خرید."
برای شرکتهای B2B، آموزش کاربر به صورت یادآوری و صبورانه باید انجام بشه. یادآوری برای کسایی که کاربرتون هستن و صبورانه از اون جهت که باید صبر کنید تا روزی که پولش براشون جور شه یا یه نیاز ضروری براشون پیش بیاد.
محتوای شما باید مثل یه سریال چند فصلی باشه. فصل اول میتونه حتی سه قسمتی باشه: سه تا ایمیل برای محکم کردن جای پا، اینجا باید سعی کنید تا جای ممکن برای کاربر مفید واقع بشید تا روزی در آینده نزدیک به فهرست سایتهای مورد علاقش اضافه بشید و زمانی که لازم داشت ازتون خرید کنه یا اقدامی انجام بده و در قیف فروش جلو بره.
قسمتهای بعدی سریال کمپین های آموزش کاربرها از طریق استراتژی محتوا - که سعی در تولید و تبدیل محتوا به محتوای وسوسه کننده و هیجان انگیز برای مخاطب مد نظر داره – باید تو اتاق های فکر انجام بشه.
این سریال میتونه یه مدل دیگه هم پیش بره. میتونید از نرم افزارهای اتوماسیون بازاریابی استفاده کنید و اگه کاربر روی ایمیل خاصی کلیک کرد یا محتوای خاصی رو مشاهده کرد، محتوای خاصی براش ارسال بشه. اینطوری اگه محتواتون در زمان مناسب به دست مخاطب برسه میتونید بیشترین بهره رو ازش ببرید. ابزارهای اتوماسیون بازاریابی در تعیین این زمان مناسب میتونن کمکتون کنن.
اگه شغل شما کار کردن روی استراتژی محتواست یا تولید کننده محتوا هستید، دونستن اینکه بازاریابی محتوا چطور کار میکنه میتونه کمکتون کنه که کارتونو بهتر انجام بدید. اگه بازاریاب هستید باید راهنمای محتوا و مخاطب رو بخونید تا بتونید تصمیمات بهتری برای دسترسی به مخاطبتون بگیرید. به همین دلیله که هر کاری که برای اتوماسیون بازاریابی انجام میدیم باید از روز اول تو استراتژی محتوا در نظر گرفته بشه.
اگه صفحه نخست یه سایت حکم ویترین مغازه رو داشته باشه، پس وبلاگ هم نقش مبلمانش رو داره.
عناصر اضافی که شما رو از برندهای دیگه تمایز میدن، موقعیتتونو تو بازار تعریف میکنن و کاربر رو به خرید سوق میدن. اما هدف یه وبلاگ دقیقا چیه و چطوری میتونید مطمئن شید که بهترین وبلاگ رو دارید؟
وبلاگ یه مقاله است که بصورت آنلاین قرار گرفته تا در دسترس بازار هدفتون باشه. سادست نه؟ اما در واقع ریزه کاری های زیادی داره، پس ساده نگیرید.
وبلاگ ها جزء جدانشدنیه جعبه ابزار همه شرکتهای بازاریابی هستن. اگه درست ازشون استفاده کنید میتونید رتبه سایتتونو بالا ببرید و به جذب خریدارهای بیشتری نائل بشید. اما اگه بد ازشون استفاده کنید، سایتتون کنار زده میشه و مخاطب میره به سمت یه سایت جذابتر و مفیدتر.
قطعا! وبلاگ کمک میکنه سایت و شرکتتون مورد توجه مردم قرار بگیره. اون هم مردمی که برای شما مهمند، یعنی مشتریهاتون، افراد دست اندر کار صنعتتون و حتی رقباتون. وبلاگ میتونه جایگاه شما رو تو صنعت و تو ذهن خواننده هاتون مشخص کنه.
به علاوه میتونید به کمک وبلاگ با مخاطب هدفتون ارتباط بگیرید. به خصوص اگه منظم محتوا منتشر کنید، خواننده ها دیگه میدونن چه وقتایی باید به برگردن و یه مطلب تازه بخونن. با انتظار اطلاعات مفید و جذاب، خواننده هاتون با برندتون همراهی میکنن و شما رو بعنوان پیشرو و رهبر عرصه کاری خودتون میبینن و هر وقت سوالی داشته باشن میان سراغ شما. اگه وبلاگ موفقی داشته باشید به یه منبع اطلاعات تبدیل میشید و مشتری های دائمی برای خودتون جمع میکنید.
تو جهان دیجیتال، بهینه سازی موتورهای جستجو (سئو) فوق العاده مهمه. گوگل عاشق محتوای مفید و تازست و به سایتهایی که همیشه محتوای مفید و تازه منتشر کنن رتبه های بالاتری میده. پس با انتشار منظم محتوا میتونید کاری کنید که وبلاگتون به بهتر دیده شدن سایتتون کمک کنه.
وبلاگ ها رو میتونید رو شبکه های اجتماعی هم به اشتراک بذارید. توئیتر، فیسبوک، تلگرام، اینستاگرام و خیلی شبکه های دیگه این قابلیت رو دارن که وبلاگ شما رو تبلیغ کنن و لایک بگیرن و توسط خواننده ها دوباره به اشتراک گذاشته بشن. حتی میتونید با هشتگ محتواتونو رو این شبکه ها دوباره بکار بگیرید و مجموعه محتواتونو تبلیغ کنید و اطلاعاتتونو پیرامون یه موضوع خاص نشون بدید.
وبلاگها فرصت خوبی برای معرفی خودتون، محصولاتتون و مشکلاتی که حل میکنید هستن و میتونن مستقیما روی مخاطبتون تأثیر بذارن. هدف وبلاگ نویسی اینه که به خواننده ها اون چیزی رو که دنبالشن بدیم- حتی اگه خودشونم نمیدونن دقیقا چی میخوان.
وقتی دارید محتوای وبلاگتونو مینویسید باید همه جنبه های قیف فروش رو گوشه ذهنتون داشته باشید. ببینید چطوری میتونید کاربرها رو به بالای قیف فروش برسونید. تا اواسط قیف فروش باید سعی کنید خواننده هاتونو آموزش بدید و تو هر مرحله از خرید که هستن مرحله بعدی رو بهشون معرفی کنید. باید واقعا قانعشون کنید که خرید کنن. اما در عین حال زیادی هم روی خرید پافشاری نکنید. این وظیفه صفحات فروش و خدمات و درخواست برای اقدام هاست.
وبلاگ باید بین 300 تا 1600 کلمه باشه. کمتر از این مقدار توسط گوگل ندید گرفته میشه و بیشتر از این مقدار بهتره به صورت کتاب الکترونیک یا گزارش ارائه بشه. موقع نوشتن یه پست وبلاگ نباید فقط روی رسیدن به 1600 لغت تمرکز کنید، بلکه درست موضوع رو توضیح بدید، به بهترین شکل ممکن. میتونید برای توضیح عمیقتر موضوع از عبارتهای طولانی تر استفاده کنید، اما هیچ وقت یه چیز رو تکرار نکنید.
پیدا کردن عنوان برای پستهای منظم وبلاگ کار سختیه اما اگه یه روش سازمان یافته پیش بگیرید و مسیرتون مشخص باشه میتونید تو این کار موفق باشید. با استفاده از این سه عامل، یک برنامه برای محتوای وبلاگتتون بریزید:
کیفیت
قابلیت اشتراک گذاری
فاصله دوره ها
از وبلاگ های دیگه و موضوعاتی که رو بورس هستن ایده بگیرید. ویژگی های شخصیتی مخاطبهاتونو در نظر بگیرید و سعی کنید ببینید دوست دارن درباره محصولات، شرکت و صنعتتون چی بدونن. اگه میتونید، وبلاگتونو به یه سریال با پیامهای بهم مرتبط تبدیل کنید تا مخاطب تا هفته بعد منتظر ادامه مطلبی که خونده باشه.
وقتی برنامه محتواتونو چیدید، قبل از نوشتن هر پست براش نقشه ذهنی بکشید و از روش طوفان ذهنی استفاده کنید. تیترها رو تبدیل به انکور کنید. به این ترتیب میتونید مطمئن باشید که پیامتون در همه پستهای وبلاگ ثابت میمونه.
تولید محتوای جذاب یه نکته کلیدی و خیلی مهم در ساخت وبلاگه. باور کنید یا نه، بهتره که همش هم راجع به خودتون نباشه، راجع به رهبران و افراد تأثیرگذار تو حرفه خودتون هم بنویسید (اما سعی کنید راجع به رقباتون چیزی ننویسید). چیزهایی رو که تو حرفه خودتون مد شده یا اتفاقاتی که اخیرا تو صنعتتون افتاده نقد کنید. این میشه تبلیغ تفکر و اطلاعات محصولات. اینطوری دیگه فقط محض روی محصول خودتون تمرکز نداشتید – هیچ کس خوشش نمیاد مثل ترومپت همش راجع به یه موضوع مطلب بخونه.
1- عنوان چشم گیر
2- اولین جمله ضربتی و داغ
3- حمایت نکات گفته شده با آمار و ارقام معتبر
4- جلوه های بصری جالب (تصاویر، ویدئوها، اینفوگرافی و غیره)
5- بخش نظرات
6- دکمه های شبکه های اجتماعی برای سادگی اشتراک گذاری مطالب
7- افزونه سئوی یوست
8- تم رنگی ساده و طراحی با جهتیابی آسان
9- نقاط اختلاف با سایر وبلاگ ها – مثلا لحن نوشته ها و غیره
10- درخواست برای اقدام
خب این هم از این – یه راهنمای سریع و ساده برای نوشتن یه پست وبلاگ موفق. موفق باشید
اگه برای نوشتن پست وبلاگ یا کلا طراحی سایت سوالی داشتید میتونید با دارکوب تماس بگیرید.
تبریک میگم – یه سایت جدید برای کسب و کارتون راه انداختید – حالا قدم بعدی چیه؟
بعد از تلاش هایی که برای طراحی و ساخت سایتتون انجام دادید حالا یه نمای آنلاین از کسب و کارتون دارید که به صورت شبانه روزی و تمام ایام هفته پاسخگوی مشتریهاتونه. همیشه به خودتون یادآوری کنید که این سایت باید برای شما کار کنه. سایتهایی که توسط دارکوب طراحی شده باشند بر اساس کلیدواژه هایی که برای کسب و کار مناسبترند برای موتورهای جستجو بهینه سازی شدند. بعلاوه ما سایتهای مشتریهامونو روی گوگل ثبت میکنیم، یعنی اینطوری گوگل تا چند روز بعدش متوجه میشه که شما وجود دارید. حالا برای اینکه بتونید برای کلیدواژه های مد نظرتون بطور طبیعی رتبه بگیرید به چند ماهی زمان نیاز هست. سایتهایی که منظم محتواشونو بروز میکنن رتبه های بالاتری میگیرن. پس باید یه برنامه داشته باشید که مرتب سایتتونو بروز کنید: حالا یا خبر اضافه کنید، یا پست وبلاگ بنویسید یا به آپدیت های شبکه های اجتماعیتون لینک کنید.
به نظر من 3 تا 6 ماه اول نیازی نیست از تبلیغات کلیکی استفاده کنید، مگر اینکه سایت فروشگاهی داشته باشید یا بخواهید برای کلیدواژه های خیلی پررقیب رتبه بگیرید. اما در همین مدتی که میخواهید تو گوگل به صورت طبیعی و بدون تبلیغ لینک بشید، میتونید کارهای دیگه ای هم در کنارش انجام بدید.
همین که یه سایت بسازید کافی نیست. باید بعد از اینکه سایتتونو ساختید، به مردم خبر بدید که همچین سایتی وجود داره تا بیان و استفاده کنن. پس باید فکر کنید ببینید به جز تبلیغات کلیکی که در موردش صحبت کردیم، دیگه از چه روشهایی میتونید کاربر جذب کنید. مثلا میتونید از راه شبکه های اجتماعی یا تبلیغات سنتی مثل انتشارات خبری، بروشور، تبلیغات رادیویی یا اضافه کردن آدرس سایت به کارت تجاری، تابلوی مغازه و همه کارهای برندسازیتون سایتتونو تبلیغ کنید.
اون مواردی که گفتیم باید تبلیغات کلیکی داشته باشید، حتما باید دقت کنند که فرقی نمی کنه کی میخواد براتون تبلیغ کنه و تبلیغاتتونو مدیریت کنه یا چقدر میخواهید برای این کار هزینه کنید. از اینها مهمتر اینه که اطلاعات تحلیلی و آنالتیکی درستی از عملکرد تبلیغاتتون داشته باشید. یکی از روشهای دستیابی به چنین اطلاعاتی استفاده از گوگل آنالتیکه. اما اگه نتونید نحوه خرج شدن پولتونو تحت نظر بگیرید، ممکنه بودجه ای که برای بازاریابی شرکتتونو در نظر گرفتید هدر بشه و حتی نتونید به هدفتون هم برسید.
اگه برای تبلیغات کلیکی شرکتتون، گوگل آنالتیک، تبلیغات سنتی و شبکه های اجتماعی نیاز به کمک و راهنمایی دارید، شرکت سئو و طراحی سایت دارکوب میتونه کمکتون کنه. لطفا با ما تماس بگیرید تا براتون بگیم قدم بعدی چیه.
مشکلات تفهیم نامه های طراحی وبسایت
سنگ بنای هر پروژه طراحی یه تفهیم نامه طراحی خوبه که اتفاقا نوشتن یه تفهیم نامه ای که به طراح کمک کنه هم واقعا کار سختیه.
منظورم تفهیم نامه ای که پروژه رو شرح میده نیست، چون اون طبق اصول مشخصیه و بسته به گروههای مخاطب و نیازهای کاربردی و غیره نوشته میشه، من منظورم تفهیم نامه ایه که به طراح داده میشه تا بهتر با برند/ویژگی های مشتری آشنا بشه.
حالا مشکل تفهیم نامه های طراحی وبسایت چیه؟
الآن 14 ساله که ما داریم تفهیم نامه طراحی میگیریم و از این همه، تعداد خیلی کمیشون تو شناخت برند مفید بودند و بیشترشون هیچ کمکی بهمون نکردند و فقط یه برند رو با یه سری کلمات کلیدی تعریف میکردند، مثلا اینطوری:
برند ما مدرن، معاصر، حرفه ای، دانش گرا، متخصص، قابل اعتماد، ... است.
آدم از خوندن این مدل نوشته ها خندش میگیره. این کلمه ها اصلا اطلاعات خاصی درباره برند به ما نمیدن و یه چیزهای عمومی و واضحن. خب قطعا هیچکس دوست نداره برندش قدیمی، غیرحرفه ای، ناقص، غیر قابل اعتماد و ... باشه!!!
با توجه به تجربه من، بیشتر تفهیم نامه ها یه مدلن (حتی میتونم نخونده بگم توش چیا هست) و اصلا هیچ ویژگی خاص و منحصر به فردی برای برند تعریف نشده و از اون بدتر اینکه اصلا کاربردی و ملموس نیست و به درد طراح نمیخوره، چون این عبارتها رو میشه در مورد هر شرکتی بکار برد... تفهیم نامه طراحی باید بتونه به خوبی برند رو توصیف کنه.
تفهیم نامه برند باید مثل راهنمای برند شما باشه، اما بیشتر (مواقع بیشتر از اینکه راهنمای برند باشه)، راهنمای هویتی شرکت شماست که هر چی که لازمه درباره نحوه استفاده از لوگوی شرکت، رنگ، تایپوگرافی و نکات مهمی که تو تصویر به کار رفته بدونیم بهمون میگه. متاسفانه اغلب ارزشهای حسی، ویژگیهای بصری ... و کلا رنگ و بوی کلی برند به خوبی تعریف نمیشه.
من یه مدت برای حل این مشکل خودم تفهیم نامه ها رو مینوشتم و سعی میکردم برم دنبالش و برند مشتری رو بهتر بشناسم و نسبت بهش وفادار باشم. واقعا مایه تأسفه که بخاطر سوالاتی که از مشتری میکردم متهم به کم کردن ارزش برند میشدم، مثلا من میپرسیدم "اگه برندتون یه ماشین بود، چه مدل ماشینی بود؟" "اگه برندتون یه اسب بود، چه نژادی بود؟" و این قبیل سوالات. شاید به نظر مسخره بیاد اما چه عیبی داره که برند رو به اسب یا ماشین تمثیل کنیم تا ملموس تر باشه. البته قطعا برای این کار هم میشه اصولی پیش رفت و از واژه های خاص حرفه ای استفاده کرد.
پس برمیگردیم سر سوال اصلی خودمون: چطور میشه یه تفهیم نامه طراحی سایت معنی دار نوشت؟ ... چطور به توسعه دهنده سایتتون توضیح میدید که میخواهید سایتتون چه شکلی باشه و چه حسی رو به بیننده منتقل کنه؟
برای این کار میتونید مثال های مواردی که تو ذهنتون هست رو از روی سایتهای دیگه پیدا کنید و به طراح یا توسعه دهنده سایتتون نشون بدید ... اما این کار فقط ظاهر سایتتونو مشخص میکنه، حالا میمونه نیازهای برند شما. برای این هم میشه ارزشهای اصلی برند و .. رو توضیح داد، اما این ها هم وجه تمایز برند شما رو از سایر برندها نشون نمیده.
نوشتن یه تفهیم نامه طراحی سایت کار سختیه – واقعیت اینه که معمولا تفهیم نامه طراحی سایت مثل یه دستورالعمل و راهنمای برند میمونه و اگه همین راهنما بتونه خوب کارشو انجام بده دیگه نیازی به تفهیم نامه نیست.
اگه شما هم براتون شرایطی پیش اومد که خواستید این کارو انجام بدید، باید بپذیرید که:
لطفا راحت باشید و اگه نظری دارید یا یه نمونه تفهیم نامه طراحی سایت دارید که میشه به عنوان الگو ازش استفاده کرد با ما به اشتراک بذارید.
متن آلت یا alt text در واقع به طور کامل alternative text یا متن جایگزین هست – یعنی نوشته ای که وقتی عکس نتونه لود بشه، به جای عکس ها ظاهر میشه.
روی وردپرس براحتی میشه برای همه تصاویر سایت، موقعی که داریم روی صفحه قرارشون میدیم، یه متن آلت اضافه کرد. وقتی از قسمت "رسانه" عکس مورد نظرتونو انتخاب میکنید میتونید متنی رو که میخواهید تو کادر وارد کنید.
معمولا متن آلت باید موضوع عکس رو نشون بده. بنابراین اگه تصویر یه گربه رو داشته باشید که روی یه نیمکت نشسته، متن میشه "گربه نشسته روی نیمکت". اگه خودتون متن رو وارد نکنید، وردپرس بجاش از اسم فایل تصویر استفاده میکنه. اگه اسم فایل رو هم با توجه به موضوع تصویر انتخاب کنید خوب میشه. پس مثلا JOOMIR2948 اسم مناسبی نیست.
علاوه بر اینکه این متن هرجا که تصویر لود نشد نمایان میشه، برای موتورهای جستجو هم اهمیت ویژه ای داره. روبات جستجو نمیتونه عکس ها رو تشخیص بده اما میتونه متن آلت رو بخونه و از روی اون به موضوع تصویر پی ببره و در جای مناسب فهرستش کنه. به این ترتیب سئوی صفحه یا ارسال بهتر میشه و در نتیجه روی سئوی کل سایت تأثیر میذاره.
به جز اینها، متن آلت به کسایی که مشکل بینایی دارند و از صوت های متن خوان استفاده میکنن هم کمک میکنه. متن خوان ها جزء extensionهای مرورگرها هستن و محتوای صفحه رو اسکن میکنن و بلند برای کاربر میخونن. اگه تصاویر صفحه متن جایگزین داشته باشند، این متن خوان ها میتونن تصویر رو هم توصیف کنند.
با اضافه کردن تنها چند کلمه ساده به تصاویر میتونید از چند جهت به ارتقای سایتتون کمک کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سئوی سایت به پست های قبلی دارکوب مراجعه کنید.
آنچه باید بدانید
بازسازی سایت مثل خریدن یه ماشین جدیده. طی سالهایی که سایت قبلی رو داشتید بهش احساسی پیدا کردید (چه مثبت چه منفی) که روی خرید بعدیتون اثر میذاره. شاید طراحی و جذابیت سایتتون خیلی عالی باشه اما خوب مخابره نشه و دائما مجبور باشید برای درست کردنش به این در و اون در بزنید. موقع خرید یه ماشین جدید باید همه ویژگی ها و مزایاش رو بسنجید تا مطمئن بشید انتخابتون درسته. اتفاقا سایت و ماشین ویژگیهای مشابه زیادی دارن (امنیت، مسافت پیموده، اعتبار) اما اگه کاربر بخواد فقط به ظاهر توجه داشته باشه از همه این ویژگی ها بازمیمونه.
درست مثل ماشین، بازسازی سایت به جز ظاهر یه باطنی هم داره. عناصر بصری سایت تازه طراحی شده قطعا بیشتر توجه میگیرن. اما یادتون باشه که بازسازی یه سایت عالی مستلزم اینه که به باطنش هم توجه بشه. اگه مردم نتونن سایتتونو با سرچ کردن پیدا کنن یا اگه وقتی روی سایتتون هستن نتونن از طریق دکمه ها و فهرست ها مسیرشونو پیدا کنن و تو صفحات بگردن، هر چقدرم که سایت قشنگی باشه دیگه اهمیت نداره. پس حتما تو پروسه بازسازی سایتتون به بهینه سازی موتور جستجو (سئو) توجه کنید.
همینطور که سئو رشد میکنه، ما هم باید بیشتر تابع روشهای اثبات شده بشیم. موتورهای جستجو همینطور دارن پیشرفت میکنن و هوشمندتر میشن و بهتر میتونن نحوه تعامل مردم با سایتها رو بشناسن. با توجه به این امر، باید این تغییرات رو مد نظر قرار بدید و از فرصت پیش آمده استفاده کنید و اشتباهات گذشته رو تکرار نکنید. اجازه ندید سایتتون از چشم موتور جستجو، این عضو در حال پیشرفت جامعه آنلاین، مخفی بمونه.
اگه کسی تو جلسه بازسازی سایتتون از بهینه سازی موتور جستجو حرفی زد نترسید. اتفاقا باید روش وقت بذارید و منابعی رو بهش اختصاص بدید تا این کار به طرز مؤثری انجام بشه و پایه و اساس سایتتونو بسازه و حضورتونو تو عرصه آنلاین توسعه بده. باز هم به مقایسه ای که اول این مقاله انجام دادم برمیگردم، خریدن ماشین یه تصمیم آنی نیست. با برنامه دقیق و طی مدت زمان انجام میشه تا ماشینی که خریداری میشه بتونه جوابگوی انتظارات و نیازهامون باشه. حالا از خودتون بپرسید شما هم اونقدر وقت و برنامه ریزی صرف سایتتون کردید که از حصول نتایج مد نظرتون مطمئن باشید؟
خلاصه ای کوتاه از تاریخچه طراحی سایت واکنشگرا
طی چند سال اخیر، تعداد کاربرهای دستگاه های تلفن همراه و تعداد خود گوشی ها خیلی بیشتر شده. در نتیجه ارائه یه تجربه کاربری بی نظیر و باکیفیت برای کامپیوترهای رومیزی، تبلت و موبایل مهمتر از همیشه شده. طراحی سایت واکنشگرا یا RWD بی شک یکی از بهترین روشهای حل این مشکل چند دستگاهی بودنه.
طبق تعریف ویکی پدیا، طراحی سایت واکنشگرا یا RWD (حروف اختصاری برای Responsive Web Design) روشیه که طراح سایت برای فراهم کردن شرایط تجربه مشاهده مناسب سایت (یعنی وقتی که بتونیم سایت رو بدون نیاز به تغییر اندازه و زوم کردن براحتی بخونیم و اسکرول کنیم) در دستگاههای مختلف (از مانیتورهای کامپیوترهای رومیزی تا موبایل و تبلت) بکار میگیره. اگه میخواهید بدونید چرا این مدل طراحی انقدر اهمیت پیدا کرده، بد نیست یه نگاهی به تاریخچه پشتش بندازیم.
تا همین چند سال پیش، سایتها منحصرا برای مطابقت با صفحه نمایشهای کامپیوترهای رومیزی طراحی شده بودند، چون اکثریت کاربرهای اینترنت روی کامپیوترهاشون وبگردی میکردن. اغلب ماینتورها 800 در 1024 پیکسل بودند و برای همین سایتها هم طوری طراحی میشدند که منطبق با این اندازه ها باشند. اما کم کم اندازه های دیگه ای هم به بازار اومدند و طراح های سایت میخواستند سایتهاشون دقیقا همونطوری که روی کامپیوتر دیده میشه روی اینها هم نمایش داده بشه.
برای حل مشکل پهنای ثابت گذشته، از سایتهای واکنشگرا استفاده شد. شاید تعجب کنید اگه بگم هنوز هم استفاده از سایتهای با عرض ثابت متداوله. اواخر سال 1388 عبارتهایی مثل طراحی سیال و قالب مایع بوجود اومدن که یه جورایی نسخه های اولیه طراحی های واکنشگرا بودند.
اواسط دهه هشتاد شمسی، گوشیهای موبایل توانایی دسترسی به اینترنت پیدا کردند اما فقط میتونستند داده های متنی ساده نمایش بدند، تا دهه نود که دیگه گوشی های هوشمند محبوبیت گرفتند و مرورگرهای موبایلی شروع به نمایش "واقعی" سایتهایی کردند که از جاوااسکریپت و CSS2 استفاده میکردند.
برای اولین بار دستگاه های موبایل میتونستن سایتها رو دقیقا همونطوری نمایش بدن که کامیپوترها نمایش میدادند. اما هنوز هم یه مشکلی بود: برای کاربرها خیلی قابل جهتیابی نبودند. کاربرهای موبایل باید کلی زوم میکردند و روی صفحه نمایش کلیک میکردند و از اون طرف هم سرعت بارگذاری پایین صفحات رو تحمل میکردند. به خصوص وقتی گوشی هوشمند روی سرعت 3G میخواست باز بشه.
طراح ها و کدنویس های سایت شاید اسم اتان مارکوت رو شنیده باشند. این مرد عبارت "طراحی سایت واکنشگرا" رو روی یه صفحه روی یک فهرست جدا نوشت و روی کاغذش توضیح داد که تنها راه پیشرفت اینه که با یک طراحی سایت روون و انعطافپذیر به این تغییرات واکنش بدیم.
طراحی سایت واکنشگرا ترکیبی از سه مفهومه: پهنای انعطاف پذیر، تصاویر انعطاف پذیر و تحقیق رسانه. این سه مفهوم به خودی خود جدید و انقلابی بودند. اما وقتی مارکوت راهی برای ترکیب و استفاده از این عناصر در کنار هم پیدا کرد، طراحی سایت واکنشگرا متولد شد.
کاربرهای موبایل خیلی زیاد شدند و موفقیت شرکتها تو تسخیر این فضای جدیده. سایتهاشون باید برای همه دستگاهها بهینه باشه. سایتهای واکنشگرا فقط یه URL دارند و یه سری کد لازم دارن، بنابراین نیازی نیست چند تا سایت طراحی کنند یا نگران چند URL باشند. کاربر چه سایت رو روی تبلت ببینه و چه گوشی هوشمند یا موبایل، در هر حال یک سایت یکسان رو میبینه و سایت به طور خودکار میچرخه و خودشو با صفحه نمایشگری که داره باهاش دیده میشه سازگار میکنه. اینطوری طراحی سایتتون درسته و علاوه بر این تو هزینه های طراحی سایت صرفه جویی کردید. فقط هم یک سایت میسازید و یک سایت رو مدیریت میکنید و اگه هنوز هم فکر میکنید همه این دلایل قانع کننده نبود، چی از این بهتر که کاربرهاتون تجربه باکیفیت و بینظری میتونن داشته باشن و سایتتونو روی دستگاه های مختلف مشاهده کنند. نقاط مثبت طراحی سایت واکنشگرا خیلی بیشتر از نقطه ضعفهاشه.
اونقدر ابزارهای طراحی سایت بوجود اومده که دیگه خودتون هم میتونید سایت خودتونو بسازید و طراحی کنید. اما به نظرتون همچین کاری ایده خوبیه؟
از نظر زمانی که باید برای این کار اختصاص بدید به این مسئله نگاه کنید. هر دقیقه ای که باید به جای تولید محصولات شرکت خودتون یا خدمات رسانی به مشتریهاتون، روی سایت وقت بذارید. هر دقیقش از دست میره و هیچ درآمدی براتون نخواهد داشت.
شاید وسوسه بشید که از یکی از سایت سازهای رایگان استفاده کنید. شاید فکر کنید اینطوری میتونید تو هزینه هاتون صرفه جویی کنید، اما توجه داشته باشید که چه زمان زیادی باید برای این کار اختصاص بدید، و این زمانها همه میرن و درآمدی به ازای اون زمانها نخواهید داشت. بعلاوه احتمالش هم زیاده که سایتتون ظاهر حرفه ای نداشته باشه، که این هم خودش روی درآمد آیندتون تأثیر میذره و مشتری ها زیاد روش حساب نمیکنن.
اگه وقتتون ساعتی 30 هزار تومن ارزش داشته باشه و ساختن سایت 20 ساعت طول بکشه، یعنی شما 600 هزار تومن از دست دادید. اگه وقتتون 60 هزار تومن ارزش داشته باشه، 1 میلیون و 200 هزار تومن از دست دادید. ضمنا به احتمال زیاد اعصاب خوردی های زیادی هم تحمل خواهید کرد و الزاما سایتتون اونطوری که میخواستید از آب در نمیاد.
بیشتر شرکتها یه بودجه بازاریابی دارن. پیشنهاد میشه که شرکت برای اینکه بتونه سطح فعلیشو حفظ کنه یا کارشو گسترش بده، حدود 10% از درآمدشو برای بازاریابی خرج کنه.
یه شرکت کوچیک با درآمد ماهانه 6 میلیون تومان باید حداقل ماهی 600 هزار تومن صرف بازاریابیش کنه. همینطور اگه 10 میلیون تومن درآمد داشته باشه، باید 1 میلیون در ماه خرج بازاریابی کنه. بسته به اندازه سایتی که قراره ظرف دو سه ماه آینده پوشش بدید.
وقتی طراح های حرفه ای استخدام میکنید دارید پول تجربشونو میدید. بعضی طراح های سایت 15 سال تو کار بودند و میتونید مطمئن باشید که تو این مدت چه سایتهای متنوع و کثیری طراحی کردند.
باید کسی رو برای طراحی سایتتون انتخاب کنید که بدونه داره چی کار میکنه.
همه شرکتهای توسعه سایت بر این باورند که سئو یا بهینه سازی موتورهای جستجو یکی از بهترین روشهای جذب ترافیک طبیعی به سایت و تجارت بیشتره.
بخش عظیمی از سئو ساختن بلک لینک برای سایته که یه زمانی نیاز به ترفند و مهارت داشت. حتما دقت کنید که در جریان بروزترین راهنمایی هایی که گوگل بیرون میده باشید. چون قوانینش تند تند عوض میشن و اگه میخواهید بهترین رتبه سئو رو برای سایتتون کسب کنید، باید با دقت از این قوانین تبعیت کنید.
برای حصول بهترین نتایج، ساخت لینک باید یه فرایند طبیعی باشه و اینجاست که شبکه های اجتماعی وارد بازی میشن. شما میتونید از طریق این شبکه های اجتماعی با قسمتهای مختلف کسب و کارتون ارتباط برقرار کنید و با افرادی که تو صنعت خودتونن آشنا بشید.
اینجا 5 روش برای شروع توضیح میدم:
اخبار اجتماعی و تگ کردن سایتها سعی میکنه اعضا رو به فعالیت و شرکت منظم تشویق میکنن.
سایتهایی که اینجا براتون فهرست کردیم، کمک میکنن محتوایی رو که به موضوعتون ربط داره به نظر کاربرهاتون برسونید. با این کار میتونید برای خودتون بک لینک بسازید. هرچند باید نویسنده های محتواتونو برای موضوعی که دارید درموردش مینویسید آماده کنید و تحت هیچ شرایطی اسپم نکنید:
StumbleUpon
Digg
Reddit
Delicous
ساخت وبلاگ با هدف گرفتن بک لینک هم یکی از روشهای ساده مناسبه، اما باید وقت بذارید و براش زحمت بکشید تا بتونید محتوای باکیفیتی تولید کنید و به طور منظم مقاله روش بذارید تا به جریان بیفته.
اگه سایتتون هنوز وبلاگ نداره، پیشنهاد میکنم با توسعه دهنده سایتتون در ارتباط باشید، چون وقتی خوب ساخته بشه میتونه تأثیر بسزایی تو رتبه سئوی سایتتون داشته باشه.
احتمالا با ارسال وبلاگهای مفید درباره خدمات یا محصولاتی برای بخش های مورد نظرتون عرضه میکنید یه ارتباطی برقرار کنید و بعد ازشون بخواهید به سایتتون بک لینک بدن و به سئوی کلیدواژه های هدفتون کمک کنن.
به نظر میرسه محتواهایی با 1000 کلمه یا بیشتر، لینکهای بیشتری جمع میکنند. متن زیر از Moz گرفته شده:
"85% از محتوای منتشر شده (به جز ویدئوها و پرسشنامه ها) از 1000 کلمه کمترند. اما محتواهایی که از 1000 کلمه بیشترند همواره بیشتر به اشتراک گذاشته میشوند و لایک های بیشتری نسبت به محتواهای کوتاهتر میگیرند. یا مردم به داده ها توجه نمیکنند یا برایشان نوشتن محتوای طولانی باکیفیت مشکل است".
شبکه های اجتماعی برای اشتراک گذاری محتوا عالین، اما پ.م هر محتوایی که به اشتراک گذاشته میشه نوفالو میشه، یه استراتژی مستقیم برای لینک سازی وجود نداره. هایپرلینکهایی که ساختار نوفالو دارن نباید روی رتبه لینک هدف اثر بذارن.
اشتراک گذاری منظم محتوای باکیفیت روی پلتفرمهای شبکه های اجتماعی بزرگ باعث میشه شما و کسب و کارتون بیشتر در معرض دید عموم مردم قرار بگیرید و در نتیجه بهتر با مخاطبینتون ارتباط برقرار کنید. و در عوض بک لینکهای طبیعی بیشتری نصیبتون میشه.
یکی از راههای خوب کسب اعتبار، بک لینک گرفتن از طریق سایتهای سوال و جوابه. Yahoo Answers و Quora نمونه های بی نظیری برای این کار هستن.
بهترین روش اینه که سوالات مرتبط با خدماتی که ارائه میدید رو پیدا کنید و بعد جواب مفیدی به سوال بدید و توش به یکی از پستهای وبلاگ سایتتون که در ارتباط با اون موضوع نوشتید لینک بدید.
وبلاگ درست کردن، اشتراک گذاری روی شبکه های اجتماعی و شرکت در محتوای سایتهای مختلف، همه روشهای خوبی برای ساخت بک لینکهای باکیفیت هستن و میتونن رتبه سئوی سایتتونو افزایش بدن. اما بعضی جاها بحث ها باید آفلاین ادامه پیدا کنند:
1- با مخاطب مورد نظرتون از طریق تلفن یا ابزارهای ویدئوکنفرانس مثل اسکایپ و گوگل هنگاوت ارتباط آفلاین بگیرید.
2- با اعضای پلتفرم های شبکه های اجتماعیتون Networking events برگزار کنید.
با اعضای گروهتون جلسه ای ترتیب بدید و در مورد فرصتهای جدید کسب و کار بحث کنید.