مدیر سایت

مدیر سایت

خیلی از شرکتها، طراحی سایتشونو که تموم میکنن فکر میکنن دیگه همه کارها رو انجام دادن و نیازی نیست کاری بکنن. البته قطعا الان دیگه سایت رو غلطک افتاده و بدون نیاز به شما کارشو انجام میده و مشتری جذب میکنه...اما این وسط شما هم باید بهش سوخت رسانی کنید! یعنی باید با محتوای تازه سایتتونو جدید نگهدارید تا مردم و موتورهای جستجو ببینن که شما فعالید. سایتتون باید همیشه در حال توسعه کسب و کارتون باشه، یعنی این یه فرایند همیشگیه و هیچ وقت تموم نمیشه.
بروزرسانی سایت هم کار خیلی سختی نیست، حتی تغییرات کوچیک هم میتونه اثرگذار باشه. مثلا اگه روی سایتتون یه وبلاگ داشته باشید، با گذاشتن مطلب روی وبلاگ، سایتتون بروز میشه و بیشتر در معرض دید کاربرها قرار میگیره. تو این مقاله 5 راهکار از متخصصان دارکوب برای تازه و مرتبط نگهداشتن وبسایت پیشنهاد شده که امیدوارم براتون راهگشا باشه:

  • عکسها و تصاویر جدید آپلود کنید

مردم به تصاویر بهتر از متن نوشته جواب میدن، بنابراین راحتترین کار برای بروزرسانی سایت همین فایلهاست، حتی میتونید عکسهای قدیمی یا عکسهای غیرحرفه ای تر رو عوض کنید، یا عکس جدید به مطالبتون اضافه کنید، گالری تصویر بذارید و کارهای مختلفی که شرکتتون انجام میده رو نشون بدید. همیشه به خاطر داشته باشید که یه توصیف و تگ برای موتورهای جستجو به عکساتون اضافه کنید که موتورهای جستجو تشخیصش بدن.

  • یه قطعه وبلاگ اضافه کنید

یه وبلاگ یا صفحه جدید راحتترین راه برای در جریان نگهداشتن سایته. پستهای وبلاگها خیلی مزیت دارن و برای خودتونم بروزرسانیشون راحتته و نیازی نیست طراح سایت بگیرید. اگه خواستید وبلاگ داشته باشید بهتره که حداقل هفته ای یه بار مطلب جدید بذارید. اما اگه میخواهید یه وبلاگ قدیمی رها شده با چند تا دونه پست از سال گذشته داشته باشید، نتیجه عکس میذاره و به کاربرها نشون میده این شرکت هیچ پروژه ای در دست نداره و دیگه منسوخ شده. داشتن وبلاگ اعتماد میسازه و برای صفحات اجتماعیتون هم محتوای جذاب تولید میکنه.

  • رضایت مشتری ها رو روی سایت منتشر کنید

خیلی از شرکتها از مشتری های قبلیشون رضایتنامه میگیرن و برای کاربرهای سایت انتشارش میدن. اگه به طور منظم با همین چیزهای ساده سایتتونو بروز کنید، هم میتونید روی بازدیدکننده ها تأثیر بذارید و هم با این بروزرسانی توجه موتورهای جستجو رو به خودتون جلب کنید.

  • صفحه اضافه کنید

این یکی یکم بیشتر کار داره، اما بد نیست هر چند ماه یه بار با صفحه ها و تب ها بازی کنید و تغییرشون بدید. جهتیابی سایتتون خوبه؟ راحت میشه روش اطلاعاتی که لازم داریم رو پیدا کنیم؟ میتونید یه صفحه پاسخ به سوالات رایج به سایتتون اضافه کنید – این کار تو وقتتونم صرفه جویی میکنه و لازم نیست به سوالای تکراری جواب بدید.

  • تغییرات فصلی

چرا سایتتونو با تغییرات فصل و مناسبت ها تغییر نمیدید؟ مثلا الآن که عید نوروز رو در پیش داریم، یه بنر جدید برای سایتتون طراحی کنید با سفره هفت سین. میتونید محصولات جدیدتونم روش نمایش بدید و با یه عکس، ویدئو یا یه پاراگراف متن سال خوبی برای کاربرهاتون آرزو کنید.
اگه برای بروزرسانی سایتتون کمک لازم داشتید با طراحهای دارکوب تماس بگیرید.

تبدیل سیستم مدیریت محتوای دیتالایف به وردپرس وب سایت شرکت دیپون

بازاریابی دیجیتالی هم مشکلات خودشو داره. هر سال شرکتها مبالغ بیشتری رو صرف گرفتن خدمات بازاریابی میکنند. در واقع حدود 70% از بازاریابها ارزش محتوای طبیعی رو بیشتر از محتوای پولی (licensed c.) میدونستن و حدود 80% اعتقاد داشتن اگه یه تیم محتوای با تجربه ای داشتن میتونستن برگشت سرمایه رو به دو تا پنج برابر افزایش بدن. این یعنی وقتی از باور اینکه شما به یه محتوایی احتیاج دارید، برسید به اینکه "بالاخره چطوری میتونم این محتوا رو پیاده سازی کنم؟" اون وقت گزینه های پیش رو براتون روشن میشن.
حالا به نظرتون شما باید کارمندهای تمام وقتی استخدام کنید که فقط روی بازاریابی محتواتون کار کنند، یا باید از شرکتهای بازاریابی دیجیتال کمک بگیرید؟
بیایید گزینه هایی که داریم رو با هم سبک سنگین کنیم و قدم به قدم جلو بریم...خب. اول اجازه بدید شرکتها رو با بازاریابهای داخل شرکتها مقایسه کنیم.

  • مرحله اول: تخصص

برای مقایسه تخصص بازاریابهای داخلی با شرکتهای بازاریابی خیلی چیزها رو باید در نظر گرفت و البته به شدت هم به تخصص افراد بستگی داره. این دو از یه سری نظرها با هم فرق دارند:
1- خدمات
نیازی به گفتن نیست که بازاریابهایی که استخدام میکنید یه سری مهارتهایی دارن و یه تعدادی خدمات میتونن ارائه بدن. اگه طراح استخدام کنید دیگه نمیشه ازش توقع داشت که براتون مطلب هم بنویسه، برای اون باید نویسنده استخدام کنید. نمیشه هم از گروه خودتون توقع داشته باشید که یه مطلب بنویسن یا یه کار بازاریابی انجام بدن، چون تخصص این کارو ندارن. وقتی از خدمات شرکتی استفاده میکنید، بسته به میزان تخصصشون میتونید ایده های بهتری بگیرید و مسیرهای استراتژیک رو بدون محدودیت طی کنید. ضمنا موقع مواجهه با مشکلات میتونید از راهنمایی ها و تجربیاتشون بهره ببرید. شرکتهایی که معتبر باشن هم چالش ها و ماجراهای زیادی رو پشت سر گذاشتن و هم روشها و تاکتیک های بیشتری رو امتحان کردند- بنابراین میتونن کارهای فوری و اورژانسیتونو براحتی و سریع انجام بدن.
شرکت نسبت به فرد برتری دارد.
2- سطح آگاهی از برند و صنعت
هیچ کس بهتر از کارمندهای خودتون با کار شما آشنا نیست. درسته که شرکتها هم با امضای قرارداد به شرکتتون متعهد میشن اما نمیتونن به پای بازاریاب داخل شرکتتون برسن. هر چی باشه کسی که تو خود شرکت شماست بهتر محصولات، تاریخ، اهداف و رقبای شرکت رو میشناسه. کارمندهای شما هر روز با شما زندگی میکنند و چیزی رو که شرکتهای دیگه از بیرون میبینن، اونها حسش میکنن. برای یه شرکت خارجی بسته به میزان زیر و بم های کارتون، زمان لازمه تا به سرعت مورد نظر برسه و حتی وقتی برسه هم باز کارمندهای شرکت سریعتر به بازاریاب داخلی دسترسی دارن تا شرکت خارجی و میتونن محتوای فنی تر، عمیقتر و معتبرتری تولید کنند.
فرد نسبت به شرکت برتری دارد.
3- دید
تا حالا به این فکر کردید که چرا خیلی از برندها مطالبی تولید میکنن که به نظر زیادی تبلیغاتی میاد؟ جواب اینه که دید خطی دارند. بعضی از بازاریابهای داخلی اونقدر درگیر کار میشن که کار رو از دور نمیبینن و نمی تونن نسبت به برند بی طرف باشن، در نتیجه نمیتونن اونو درست به مخاطب عرضه کنند. نتیجه این میشه که محتوای فقط از اهداف شرکت حرف میزنه نه از اهداف مخاطبها. اما شرکت بازاریابی میتونه از بیرون به قضیه نگاه کنه و محتوای مورد علاقه مخاطب هدف شما رو در نظر بگیره و تعصبی به کار نداره که بخواد به کارش اثر بذاره. از همه مهتر اینکه شرکتهای باتجربه میتونن محدوده هایی رو که شرکتتون تو اون قسمتها نیاز به بهتر شدن داره و همچنین فرصتهای بازاریابی که ندید گرفته شدند پیدا کنن، در حالی که این کار برای بازاریابهای داخلی مشکله و معمولا متوجه این مسائل نمیشن.
شرکت نسبت به فرد برتری دارد.
4- گرایشها و مد
درسته که شرکت بازاریابی دیجیتالی فقط بخشی از زمانشو به کار شما اختصاص میده و کارمند داخلی کل زمانشو، اما زمانی که شرکت روی کار شما میذاره خیلی شدت بخش تره. شرکتها از اونجایی که با مشتری های زیادی کار میکنن، زودتر از مدهای بازاریابی باخبر میشن اما بازاریابهای داخلی مجبورن از درک و تجربه خودشون استفاده کنن که قابل مقایسه با درک و دانش شرکتهایی که با هزاران نفر-ساعت سر و کار دارن و مدام مجبورن راه و روشهای تازه رو هم برای مشتریها و هم برای خودشون بررسی کنن.
شرکت نسبت به فرد برتری دارد.

  • مرحله دوم: اثرگذاری

برای بازاریاب یه معیار دیگه از کیفیت کار مهمتره و اون سرعت. اینکه یه کار رو چقدر سریع میتونه تحویل بده؟ چقدر طول میکشه تا ایمیلها رو جواب بده؟ برای یه کار فوری چطور؟ گروه شما چقدر سریع میتونن جواب بدن و آیا فرایند خاصی رو دنبال میکنند؟
1- فرایند
شرکتها برای هر مشتری از فرایندهایی واضح و پی در پی استفاده میکنن. پروژه ها رو طبق زمانبندی پیش میبرن و به این ترتیب هزینه ها و ساعتهایی که نیازه روی پروژه کار کنند رو کاهش میدن و چون دائما دارن محتوای تبلیغاتی میسازن، ذهنشون خلاق و فعال میمونه. وقتی کار طبق فرایند و اصول خاصی باشه - از برنامه ریزی تا ارسال - سازماندهی شدست و بی نظمی پیش نمیاد. بنابراین قطعا تصمیمات حساب شده ای هم میگیره و فرصتها و ضرب الاجلها رو فراموش نمیکنه. اما بازاریابهای داخل شرکت از پروسه کاری شخصی خودشون تبعیت میکنن و معمولا روی بخش ها و اولویتهای دیگه ای تکیه میکنن.
شرکت نسبت به فرد برتری دارد.
2- دسترسی
برای موفقیت کمپین های بازاریابی، ارتباطات سریع حرف اولو میزنه. با محصولات داخلی، میتونید خیلی سریع ایده هاتونو مبادله کنید و با هم همکاری کنید و دیگه نیازی نیست منتظر رسیدن موعد مقرر طبق زمانبندی تعیین شده باشید. با اینکه شرکتها همیشه سعی میکنن با مشتریها در ارتباط باشن و همکاری کنن اما هیچوقت مثل همکاریهای تو یه شرکت نمیشه. بهرحال اونطوری کارمندها میتونن با هم تو یه اتاق بشینن و صحبت کنند، هر وقت ایده ای به ذهنشون میرسه مستقیم با هم درمیون بذارن و دیگه تلفن بازی و ایمیل بازی نداره. این کارها سرعت رو پایین میارن.
بازاریاب نسبت به شرکت برتری دارد.
3- فشار کاری
موقع بازاریابی شرکتی که توش کار میکنید، هر روز و هر روز همون شرکته و ممکنه اهداف کلی رو فراموش کنید و یادتون بره برای مشتری هاتون چه چیزهایی بیشتر اهمیت داشتن. کارمندهای داخل شرکت بخاطر ابهام، تداخل کارها با هم، نیازمندیهای کاری و عدم وجود یا نقص پشتیبانی و بازخورد خیلی تحت فشار و استرسن. در نتیجه تبدیل میشن به کارمندی بی توجه و غیرمؤثر. اما وقتی بازاریابی محتواتونو به یه شرکت دیگه بسپرید، دیگه لازم نیست نگران افرادی که کارو به عهده گرفتن باشید، شما فقط با نتیجه کار دارید. شرکتها خودشون تیم های بزرگی دارن که از راهنمایی های همدیگه دائما تغذیه میشن و ایده میگیرن و خلاقیتهاشون تحریک میشه و به این ترتیب استرس رو از خودشون دور میکنن و حتی سیاست های خاصی دارن که توسعه کار، آموزش دائمی و توازن سالم بین کار و زندگی رو تضمین میکنه.
شرکت نسبت به فرد برتری دارد.

  • مرحله سوم: هزینه ها

خب دیگه به اندازه کافی درمورد مسائل دیگه صحبت کردیم، حالا بذارید ببینیم گروه داخلی در مقایسه با شرکت خارجی چقدر هزینه برمیداره و کدومشون در طولانی مدت برگشت سرمایه بیشتری داره.
1- انعطاف پذیری
همه هزینه هایی رو که با استخدام بازاریابهای محتوا بهتون برمیگردن رو حساب کنید. یه هزینه استخدام هست، حقوق ثابت، مزایا (حدود 30% از ارزش کلی کارمند)، خرید نرم افزارها، پشتیبانی شبانه روزی و آموزش مداوم. در کنار اینها، همیشه احتمال این هم هست که کارمندتون نتونه کار کنه و باید برای اون وقتها یه جایگزینی داشته باشید. در مقایسه، هزینه های شرکتی عموما به یکی از این سه مدل میشه: قرارداد ماهیانه (70% از روابط مشتری/شرکت)، پروژه ای یا ساعتی. این روش پرداخت باعث میشه شرکتها انعطاف پذیری بیشتری برای نحوه خرج کردنشون داشته باشن و میتونید سطح دقیق پشتیبانی و خدماتی که نیاز دارید رو تعیین کنید. 
شرکت نسبت به فرد برتری دارد.
2- تناسب
گروههای داخل شرکت نمیتونن تناسب مورد نیاز رشد شرکت رو بوجود بیارن. اگه میخواهید تأثیرگذار باشید، بازاریابی محتوا باید بتونه خیلی سریع نیازهای کار و مشتری رو تأمین کنه. دسترسی به یه تیم دیگه از طراح ها و نویسنده ها برای محصولاتی که تازه به محصولات قبلیتون اضافه کردید خیلی راحت انجام میشه، فقط باید ساعتهای ماهانه رو زیاد کنید. اما اگه خودتون بخواهید کسی رو استخدام کنید باید برای آموزش و استخدامش کلی وقت و هزینه بذارید.
شرکت نسبت به فرد برتری دارد.
3- روش ترکیبی
این شرایط طوری نیست که مجبور باشید یا اینو انتخاب کنید یا اونو. اصلا هم نمیشه برای همه شرایط مختلف یه راه حل ارائه داد. هر شرکت و هر کسب و کاری خاصه و نیازهای خاص خودشو داره. خیلی از شرکتها هم هستند که هم داخل شرکت خودشون تیم بازاریاب دارن و هم با شرکتهای بازاریابی همکاری میکنن. مثلا تحت این روش ترکیبی ممکنه تیم داخلیتون استراتژی و تبلیغات رو مدیریت کنه و تولید از طریق شرکت بازاریابی کنترل شه.

  • جمع بندی

شاید متوجه شده باشید که ما تو این مقاله یکم متعصبانه برخورد کردیم. اجازه بدید واقع بین باشیم – اگه ما اعتقاد نداشتیم که شرکت میتونه بهتر به مشتریها خدمات رسانی کنه تو شرکت کار نمیکردیم. بعضی وقتا تغییر از داخل شرکت به یه شرکت دیگه از نظر بعضی ها خطرناک و ریسک محسوب میشه. شاید بعضی ها فکر کنن ما میخواهیم فریبشون بدیم که بودجشونو از کارمندشون به یه شریک خارجی انتقال بدن و بعضی های دیگه هم فقط تغییر براشون سخته. وقتی مزایا و رشد و توسعه ای که یه شرکت بازاریابی میتونه برای شما بعنوان شریکش فراهم کنه رو بشناسید، یه قدم به اخذ تصمیم درست برای شرکتتون نزدیک تر میشید و میتونید با صرف هزینه های کمتر، به اهداف بیشتری برسید.

شرکتهای کوچیک و بزرگ، همه نرم افزار اتوماسیون بازاریابی دارن که سطح موفقیتشون رو تغییر بده، اما همه این تلاشها به دلیل عدم استفاده از استراتژی محتوا در اتوماسیون بازاریابی به شکست منتهی میشن.
شما میتونید ارسال ایمیل ها یا تقسیم بندی مخاطبینتونو اتوماسیون (خودکار) کنید، اما نمیتونید ایده های خوبی رو که از تحقیقات نشأت میگیرن اتوماسیون کنید.
اول از همه باید چند تا چیز رو تعریف کنم که ذهنمون با هم همسو بشه:
1- استراتژی محتوا یعنی تعیین شکل، عملکرد و موضوع محتوایی که به سازمان در رسیدن به اهدافش کمک میکنه. (برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد استراتژی محتوا میتونید مقالمونو بخونید)
2- اتوماسیون بازاریابی یعنی تقسیم بندی خودکار و شخصی سازی آموزش مخاطب با هدف تبدیل یک فرد بیگانه به کاربری شناخته شده، و بعد از اون به مشتری و بعد هم به یک طرفدار و مدافع.
حالا نقش استراتژی محتوا کجای اتوماسیون محتواست؟ اجازه بدید این بحث رو با دو تا سول دیگه جواب بدیم:

  • چی داریم؟

از همه کارهایی که دارید انجام میدید و کارهایی که قبلا انجام دادید یه فهرست بردارید. خب قطعا یکیش اینه که یه وبلاگ دارید (وبلاگ، مطالعه موردی، توصیفات محصولات و خدمات)، اما باید فروش موازی، موارد استفاده، رضایت مشتریها، شبکه های اجتماعی و چیزهای دیگه رو هم در نظر بگیرید. اینجاست که استراتژی محتوا میتونه شکافها رو پیدا کنه و ببینه کجاها محتوا میتونه به اهداف دیگه کمک کنه و کجاها میتونه برای شخصی سازی پروسه آموزش کاربرها بکار گرفته بشه.

  • هدف کیه؟

تحقیق اولیه از ویژگی های مخاطبان میتونه کمکتون کنه که تلاشهای بازاریابیتونو تقسیم بندی کنید. تو دارکوب ما برای انبار کردن همه چیزها از استراتژی های محتوامون کمک میگیریم: برای اطلاعات مخاطبان از طریق نمودار، تحقیق رفتار و روانشناختی کاربر.
وقتی زمان نقشه برداری از محتوا برای فرایند آموزش کاربرها برسه، همه این اطلاعاتی که از محتوا و مخاطبها داریم برای اتوماسیون (خودکار کردن) بازاریابی جریان آموزش بکار خواهد رفت.
اگه تازه با اتوماسیون بازاریابی آشنا شدید، ما قبلا یه پست نوشتیم درباره اصطلاحات طراحی سایت ویژه مبتدیان که تو یه بخشیش اتوماسیون بازاریابی رو هم توضیح دادیم. برای درک بهتر این مفهوم این گفته هم کمک می کنه:
"اکثر افرادی که با شما ارتباط برقرار میکنن، هر کاری هم بکنید هیچوقت ازتون خرید نمی کنن. حتی اونهایی که دیگه براتون شناس میشن، هیچ وقت، هرگز ازتون چیزی نخواهند خرید."
برای شرکتهای B2B، آموزش کاربر به صورت یادآوری و صبورانه باید انجام بشه. یادآوری برای کسایی که کاربرتون هستن و صبورانه از اون جهت که باید صبر کنید تا روزی که پولش براشون جور شه یا یه نیاز ضروری براشون پیش بیاد.
محتوای شما باید مثل یه سریال چند فصلی باشه. فصل اول میتونه حتی سه قسمتی باشه: سه تا ایمیل برای محکم کردن جای پا، اینجا باید سعی کنید تا جای ممکن برای کاربر مفید واقع بشید تا روزی در آینده نزدیک به فهرست سایتهای مورد علاقش اضافه بشید و زمانی که لازم داشت ازتون خرید کنه یا اقدامی انجام بده و در قیف فروش جلو بره.
قسمتهای بعدی سریال کمپین های آموزش کاربرها از طریق استراتژی محتوا - که سعی در تولید و تبدیل محتوا به محتوای وسوسه کننده و هیجان انگیز برای مخاطب مد نظر داره – باید تو اتاق های فکر انجام بشه.
این سریال میتونه یه مدل دیگه هم پیش بره. میتونید از نرم افزارهای اتوماسیون بازاریابی استفاده کنید و اگه کاربر روی ایمیل خاصی کلیک کرد یا محتوای خاصی رو مشاهده کرد، محتوای خاصی براش ارسال بشه. اینطوری اگه محتواتون در زمان مناسب به دست مخاطب برسه میتونید بیشترین بهره رو ازش ببرید. ابزارهای اتوماسیون بازاریابی در تعیین این زمان مناسب میتونن کمکتون کنن.
اگه شغل شما کار کردن روی استراتژی محتواست یا تولید کننده محتوا هستید، دونستن اینکه بازاریابی محتوا چطور کار میکنه میتونه کمکتون کنه که کارتونو بهتر انجام بدید. اگه بازاریاب هستید باید راهنمای محتوا و مخاطب رو بخونید تا بتونید تصمیمات بهتری برای دسترسی به مخاطبتون بگیرید. به همین دلیله که هر کاری که برای اتوماسیون بازاریابی انجام میدیم باید از روز اول تو استراتژی محتوا در نظر گرفته بشه.

پنج شنبه, 16 دی 1395 14:17

طراحی سایت مطبخ شاپ

طراحی سایت مطبخ شاپ به صورت ریسپانسیو و سازگار با موبایل به پایان رسید
پنج شنبه, 16 دی 1395 08:59

ویژگی های یک وبلاگ خوب

اگه صفحه نخست یه سایت حکم ویترین مغازه رو داشته باشه، پس وبلاگ هم نقش مبلمانش رو داره.
عناصر اضافی که شما رو از برندهای دیگه تمایز میدن، موقعیتتونو تو بازار تعریف میکنن و کاربر رو به خرید سوق میدن. اما هدف یه وبلاگ دقیقا چیه و چطوری میتونید مطمئن شید که بهترین وبلاگ رو دارید؟

  • وبلاگ چیست؟

وبلاگ یه مقاله است که بصورت آنلاین قرار گرفته تا در دسترس بازار هدفتون باشه. سادست نه؟ اما در واقع ریزه کاری های زیادی داره، پس ساده نگیرید.
وبلاگ ها جزء جدانشدنیه جعبه ابزار همه شرکتهای بازاریابی هستن. اگه درست ازشون استفاده کنید میتونید رتبه سایتتونو بالا ببرید و به جذب خریدارهای بیشتری نائل بشید. اما اگه بد ازشون استفاده کنید، سایتتون کنار زده میشه و مخاطب میره به سمت یه سایت جذابتر و مفیدتر.

  • آیا من هم باید وبلاگ داشته باشم؟

قطعا! وبلاگ کمک میکنه سایت و شرکتتون مورد توجه مردم قرار بگیره. اون هم مردمی که برای شما مهمند، یعنی مشتریهاتون، افراد دست اندر کار صنعتتون و حتی رقباتون. وبلاگ میتونه جایگاه شما رو تو صنعت و تو ذهن خواننده هاتون مشخص کنه.
به علاوه میتونید به کمک وبلاگ با مخاطب هدفتون ارتباط بگیرید. به خصوص اگه منظم محتوا منتشر کنید، خواننده ها دیگه میدونن چه وقتایی باید به برگردن و یه مطلب تازه بخونن. با انتظار اطلاعات مفید و جذاب، خواننده هاتون با برندتون همراهی میکنن و شما رو بعنوان پیشرو و رهبر عرصه کاری خودتون میبینن و هر وقت سوالی داشته باشن میان سراغ شما. اگه وبلاگ موفقی داشته باشید به یه منبع اطلاعات تبدیل میشید و مشتری های دائمی برای خودتون جمع میکنید.
تو جهان دیجیتال، بهینه سازی موتورهای جستجو (سئو) فوق العاده مهمه. گوگل عاشق محتوای مفید و تازست و به سایتهایی که همیشه محتوای مفید و تازه منتشر کنن رتبه های بالاتری میده. پس با انتشار منظم محتوا میتونید کاری کنید که وبلاگتون به بهتر دیده شدن سایتتون کمک کنه.
وبلاگ ها رو میتونید رو شبکه های اجتماعی هم به اشتراک بذارید. توئیتر، فیسبوک، تلگرام، اینستاگرام و خیلی شبکه های دیگه این قابلیت رو دارن که وبلاگ شما رو تبلیغ کنن و لایک بگیرن و توسط خواننده ها دوباره به اشتراک گذاشته بشن. حتی میتونید با هشتگ محتواتونو رو این شبکه ها دوباره بکار بگیرید و مجموعه محتواتونو تبلیغ کنید و اطلاعاتتونو پیرامون یه موضوع خاص نشون بدید.

  • باید درباره چی بنویسم؟

وبلاگها فرصت خوبی برای معرفی خودتون، محصولاتتون و مشکلاتی که حل میکنید هستن و میتونن مستقیما روی مخاطبتون تأثیر بذارن. هدف وبلاگ نویسی اینه که به خواننده ها اون چیزی رو که دنبالشن بدیم- حتی اگه خودشونم نمیدونن دقیقا چی میخوان.

  • قیف فروش

وقتی دارید محتوای وبلاگتونو مینویسید باید همه جنبه های قیف فروش رو گوشه ذهنتون داشته باشید. ببینید چطوری میتونید کاربرها رو به بالای قیف فروش برسونید. تا اواسط قیف فروش باید سعی کنید خواننده هاتونو آموزش بدید و تو هر مرحله از خرید که هستن مرحله بعدی رو بهشون معرفی کنید. باید واقعا قانعشون کنید که خرید کنن. اما در عین حال زیادی هم روی خرید پافشاری نکنید. این وظیفه صفحات فروش و خدمات و درخواست برای اقدام هاست.

  • طول مطالب

وبلاگ باید بین 300 تا 1600 کلمه باشه. کمتر از این مقدار توسط گوگل ندید گرفته میشه و بیشتر از این مقدار بهتره به صورت کتاب الکترونیک یا گزارش ارائه بشه. موقع نوشتن یه پست وبلاگ نباید فقط روی رسیدن به 1600 لغت تمرکز کنید، بلکه درست موضوع رو توضیح بدید، به بهترین شکل ممکن. میتونید برای توضیح عمیقتر موضوع از عبارتهای طولانی تر استفاده کنید، اما هیچ وقت یه چیز رو تکرار نکنید.

  • انتخاب عنوانها

پیدا کردن عنوان برای پستهای منظم وبلاگ کار سختیه اما اگه یه روش سازمان یافته پیش بگیرید و مسیرتون مشخص باشه میتونید تو این کار موفق باشید. با استفاده از این سه عامل، یک برنامه برای محتوای وبلاگتتون بریزید:
کیفیت
قابلیت اشتراک گذاری
فاصله دوره ها
از وبلاگ های دیگه و موضوعاتی که رو بورس هستن ایده بگیرید. ویژگی های شخصیتی مخاطبهاتونو در نظر بگیرید و سعی کنید ببینید دوست دارن درباره محصولات، شرکت و صنعتتون چی بدونن. اگه میتونید، وبلاگتونو به یه سریال با پیامهای بهم مرتبط تبدیل کنید تا مخاطب تا هفته بعد منتظر ادامه مطلبی که خونده باشه.
وقتی برنامه محتواتونو چیدید، قبل از نوشتن هر پست براش نقشه ذهنی بکشید و از روش طوفان ذهنی استفاده کنید. تیترها رو تبدیل به انکور کنید. به این ترتیب میتونید مطمئن باشید که پیامتون در همه پستهای وبلاگ ثابت میمونه.
تولید محتوای جذاب یه نکته کلیدی و خیلی مهم در ساخت وبلاگه. باور کنید یا نه، بهتره که همش هم راجع به خودتون نباشه، راجع به رهبران و افراد تأثیرگذار تو حرفه خودتون هم بنویسید (اما سعی کنید راجع به رقباتون چیزی ننویسید). چیزهایی رو که تو حرفه خودتون مد شده یا اتفاقاتی که اخیرا تو صنعتتون افتاده نقد کنید. این میشه تبلیغ تفکر و اطلاعات محصولات. اینطوری دیگه فقط محض روی محصول خودتون تمرکز نداشتید – هیچ کس خوشش نمیاد مثل ترومپت همش راجع به یه موضوع مطلب بخونه.

  • 10 عنصر ضروری برای وبلاگ

1- عنوان چشم گیر
2- اولین جمله ضربتی و داغ
3- حمایت نکات گفته شده با آمار و ارقام معتبر
4- جلوه های بصری جالب (تصاویر، ویدئوها، اینفوگرافی و غیره)
5- بخش نظرات
6- دکمه های شبکه های اجتماعی برای سادگی اشتراک گذاری مطالب
7- افزونه سئوی یوست
8- تم رنگی ساده و طراحی با جهتیابی آسان
9- نقاط اختلاف با سایر وبلاگ ها – مثلا لحن نوشته ها و غیره
10- درخواست برای اقدام
خب این هم از این – یه راهنمای سریع و ساده برای نوشتن یه پست وبلاگ موفق. موفق باشید
اگه برای نوشتن پست وبلاگ یا کلا طراحی سایت سوالی داشتید میتونید با دارکوب تماس بگیرید.

تبریک میگم – یه سایت جدید برای کسب و کارتون راه انداختید – حالا قدم بعدی چیه؟
بعد از تلاش هایی که برای طراحی و ساخت سایتتون انجام دادید حالا یه نمای آنلاین از کسب و کارتون دارید که به صورت شبانه روزی و تمام ایام هفته پاسخگوی مشتریهاتونه. همیشه به خودتون یادآوری کنید که این سایت باید برای شما کار کنه. سایتهایی که توسط دارکوب طراحی شده باشند بر اساس کلیدواژه هایی که برای کسب و کار مناسبترند برای موتورهای جستجو بهینه سازی شدند. بعلاوه ما سایتهای مشتریهامونو روی گوگل ثبت میکنیم، یعنی اینطوری گوگل تا چند روز بعدش متوجه میشه که شما وجود دارید. حالا برای اینکه بتونید برای کلیدواژه های مد نظرتون بطور طبیعی رتبه بگیرید به چند ماهی زمان نیاز هست. سایتهایی که منظم محتواشونو بروز میکنن رتبه های بالاتری میگیرن. پس باید یه برنامه داشته باشید که مرتب سایتتونو بروز کنید: حالا یا خبر اضافه کنید، یا پست وبلاگ بنویسید یا به آپدیت های شبکه های اجتماعیتون لینک کنید.
به نظر من 3 تا 6 ماه اول نیازی نیست از تبلیغات کلیکی استفاده کنید، مگر اینکه سایت فروشگاهی داشته باشید یا بخواهید برای کلیدواژه های خیلی پررقیب رتبه بگیرید. اما در همین مدتی که میخواهید تو گوگل به صورت طبیعی و بدون تبلیغ لینک بشید، میتونید کارهای دیگه ای هم در کنارش انجام بدید.
همین که یه سایت بسازید کافی نیست. باید بعد از اینکه سایتتونو ساختید، به مردم خبر بدید که همچین سایتی وجود داره تا بیان و استفاده کنن. پس باید فکر کنید ببینید به جز تبلیغات کلیکی که در موردش صحبت کردیم، دیگه از چه روشهایی میتونید کاربر جذب کنید. مثلا میتونید از راه شبکه های اجتماعی یا تبلیغات سنتی مثل انتشارات خبری، بروشور، تبلیغات رادیویی یا اضافه کردن آدرس سایت به کارت تجاری، تابلوی مغازه و همه کارهای برندسازیتون سایتتونو تبلیغ کنید.
اون مواردی که گفتیم باید تبلیغات کلیکی داشته باشید، حتما باید دقت کنند که فرقی نمی کنه کی میخواد براتون تبلیغ کنه و تبلیغاتتونو مدیریت کنه یا چقدر میخواهید برای این کار هزینه کنید. از اینها مهمتر اینه که اطلاعات تحلیلی و آنالتیکی درستی از عملکرد تبلیغاتتون داشته باشید. یکی از روشهای دستیابی به چنین اطلاعاتی استفاده از گوگل آنالتیکه. اما اگه نتونید نحوه خرج شدن پولتونو تحت نظر بگیرید، ممکنه بودجه ای که برای بازاریابی شرکتتونو در نظر گرفتید هدر بشه و حتی نتونید به هدفتون هم برسید.
اگه برای تبلیغات کلیکی شرکتتون، گوگل آنالتیک، تبلیغات سنتی و شبکه های اجتماعی نیاز به کمک و راهنمایی دارید، شرکت سئو و طراحی سایت دارکوب میتونه کمکتون کنه. لطفا با ما تماس بگیرید تا براتون بگیم قدم بعدی چیه.

مشکلات تفهیم نامه های طراحی وبسایت
سنگ بنای هر پروژه طراحی یه تفهیم نامه طراحی خوبه که اتفاقا نوشتن یه تفهیم نامه ای که به طراح کمک کنه هم واقعا کار سختیه.
منظورم تفهیم نامه ای که پروژه رو شرح میده نیست، چون اون طبق اصول مشخصیه و بسته به گروههای مخاطب و نیازهای کاربردی و غیره نوشته میشه، من منظورم تفهیم نامه ایه که به طراح داده میشه تا بهتر با برند/ویژگی های مشتری آشنا بشه.
حالا مشکل تفهیم نامه های طراحی وبسایت چیه؟
الآن 14 ساله که ما داریم تفهیم نامه طراحی میگیریم و از این همه، تعداد خیلی کمیشون تو شناخت برند مفید بودند و بیشترشون هیچ کمکی بهمون نکردند و فقط یه برند رو با یه سری کلمات کلیدی تعریف میکردند، مثلا اینطوری:
برند ما مدرن، معاصر، حرفه ای، دانش گرا، متخصص، قابل اعتماد، ... است.
آدم از خوندن این مدل نوشته ها خندش میگیره. این کلمه ها اصلا اطلاعات خاصی درباره برند به ما نمیدن و یه چیزهای عمومی و واضحن. خب قطعا هیچکس دوست نداره برندش قدیمی، غیرحرفه ای، ناقص، غیر قابل اعتماد و ... باشه!!!
با توجه به تجربه من، بیشتر تفهیم نامه ها یه مدلن (حتی میتونم نخونده بگم توش چیا هست) و اصلا هیچ ویژگی خاص و منحصر به فردی برای برند تعریف نشده و از اون بدتر اینکه اصلا کاربردی و ملموس نیست و به درد طراح نمیخوره، چون این عبارتها رو میشه در مورد هر شرکتی بکار برد... تفهیم نامه طراحی باید بتونه به خوبی برند رو توصیف کنه.
تفهیم نامه برند باید مثل راهنمای برند شما باشه، اما بیشتر (مواقع بیشتر از اینکه راهنمای برند باشه)، راهنمای هویتی شرکت شماست که هر چی که لازمه درباره نحوه استفاده از لوگوی شرکت، رنگ، تایپوگرافی و نکات مهمی که تو تصویر به کار رفته بدونیم بهمون میگه. متاسفانه اغلب ارزشهای حسی، ویژگیهای بصری ... و کلا رنگ و بوی کلی برند به خوبی تعریف نمیشه.
من یه مدت برای حل این مشکل خودم تفهیم نامه ها رو مینوشتم و سعی میکردم برم دنبالش و برند مشتری رو بهتر بشناسم و نسبت بهش وفادار باشم. واقعا مایه تأسفه که بخاطر سوالاتی که از مشتری میکردم متهم به کم کردن ارزش برند میشدم، مثلا من میپرسیدم "اگه برندتون یه ماشین بود، چه مدل ماشینی بود؟" "اگه برندتون یه اسب بود، چه نژادی بود؟" و این قبیل سوالات. شاید به نظر مسخره بیاد اما چه عیبی داره که برند رو به اسب یا ماشین تمثیل کنیم تا ملموس تر باشه. البته قطعا برای این کار هم میشه اصولی پیش رفت و از واژه های خاص حرفه ای استفاده کرد.
پس برمیگردیم سر سوال اصلی خودمون: چطور میشه یه تفهیم نامه طراحی سایت معنی دار نوشت؟ ... چطور به توسعه دهنده سایتتون توضیح میدید که میخواهید سایتتون چه شکلی باشه و چه حسی رو به بیننده منتقل کنه؟
برای این کار میتونید مثال های مواردی که تو ذهنتون هست رو از روی سایتهای دیگه پیدا کنید و به طراح یا توسعه دهنده سایتتون نشون بدید ... اما این کار فقط ظاهر سایتتونو مشخص میکنه، حالا میمونه نیازهای برند شما. برای این هم میشه ارزشهای اصلی برند و .. رو توضیح داد، اما این ها هم وجه تمایز برند شما رو از سایر برندها نشون نمیده.
نوشتن یه تفهیم نامه طراحی سایت کار سختیه – واقعیت اینه که معمولا تفهیم نامه طراحی سایت مثل یه دستورالعمل و راهنمای برند میمونه و اگه همین راهنما بتونه خوب کارشو انجام بده دیگه نیازی به تفهیم نامه نیست.
اگه شما هم براتون شرایطی پیش اومد که خواستید این کارو انجام بدید، باید بپذیرید که:

  • شما دارید یه راهنما/دستوالعمل برای برندتون مینویسید و طبیعتا باید خیلی بیشتر و مشروح تر از یه سند خلاصه و ساده باشه.
  • چون میشه کار رو از کانالها و روشهای مختلفی انجام داد، شاید مجبور باشید چند بار دستورات و حوزه کار رو توضیح بدید.
  • این کار فراتر از نوشتن خلاصه وار سنده ... باید خواننده رو به سفری ببرید و برندتون رو براش تعریف کنید.
  • در نهایت باید برندتون رو تعریف و ترجمه کنید.

لطفا راحت باشید و اگه نظری دارید یا یه نمونه تفهیم نامه طراحی سایت دارید که میشه به عنوان الگو ازش استفاده کرد با ما به اشتراک بذارید.

متن آلت یا alt text در واقع به طور کامل alternative text یا متن جایگزین هست – یعنی نوشته ای که وقتی عکس نتونه لود بشه، به جای عکس ها ظاهر میشه.
روی وردپرس براحتی میشه برای همه تصاویر سایت، موقعی که داریم روی صفحه قرارشون میدیم، یه متن آلت اضافه کرد. وقتی از قسمت "رسانه" عکس مورد نظرتونو انتخاب میکنید میتونید متنی رو که میخواهید تو کادر وارد کنید.
معمولا متن آلت باید موضوع عکس رو نشون بده. بنابراین اگه تصویر یه گربه رو داشته باشید که روی یه نیمکت نشسته، متن میشه "گربه نشسته روی نیمکت". اگه خودتون متن رو وارد نکنید، وردپرس بجاش از اسم فایل تصویر استفاده میکنه. اگه اسم فایل رو هم با توجه به موضوع تصویر انتخاب کنید خوب میشه. پس مثلا JOOMIR2948 اسم مناسبی نیست.
علاوه بر اینکه این متن هرجا که تصویر لود نشد نمایان میشه، برای موتورهای جستجو هم اهمیت ویژه ای داره. روبات جستجو نمیتونه عکس ها رو تشخیص بده اما میتونه متن آلت رو بخونه و از روی اون به موضوع تصویر پی ببره و در جای مناسب فهرستش کنه. به این ترتیب سئوی صفحه یا ارسال بهتر میشه و در نتیجه روی سئوی کل سایت تأثیر میذاره.
به جز اینها، متن آلت به کسایی که مشکل بینایی دارند و از صوت های متن خوان استفاده میکنن هم کمک میکنه. متن خوان ها جزء extensionهای مرورگرها هستن و محتوای صفحه رو اسکن میکنن و بلند برای کاربر میخونن. اگه تصاویر صفحه متن جایگزین داشته باشند، این متن خوان ها میتونن تصویر رو هم توصیف کنند.
با اضافه کردن تنها چند کلمه ساده به تصاویر میتونید از چند جهت به ارتقای سایتتون کمک کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سئوی سایت به پست های قبلی دارکوب مراجعه کنید.

دوشنبه, 13 دی 1395 09:20

سئو و بازسازی سایت

آنچه باید بدانید
بازسازی سایت مثل خریدن یه ماشین جدیده. طی سالهایی که سایت قبلی رو داشتید بهش احساسی پیدا کردید (چه مثبت چه منفی) که روی خرید بعدیتون اثر میذاره. شاید طراحی و جذابیت سایتتون خیلی عالی باشه اما خوب مخابره نشه و دائما مجبور باشید برای درست کردنش به این در و اون در بزنید. موقع خرید یه ماشین جدید باید همه ویژگی ها و مزایاش رو بسنجید تا مطمئن بشید انتخابتون درسته. اتفاقا سایت و ماشین ویژگیهای مشابه زیادی دارن (امنیت، مسافت پیموده، اعتبار) اما اگه کاربر بخواد فقط به ظاهر توجه داشته باشه از همه این ویژگی ها بازمیمونه.

  • باطن قضیه چیه؟

درست مثل ماشین، بازسازی سایت به جز ظاهر یه باطنی هم داره. عناصر بصری سایت تازه طراحی شده قطعا بیشتر توجه میگیرن. اما یادتون باشه که بازسازی یه سایت عالی مستلزم اینه که به باطنش هم توجه بشه. اگه مردم نتونن سایتتونو با سرچ کردن پیدا کنن یا اگه وقتی روی سایتتون هستن نتونن از طریق دکمه ها و فهرست ها مسیرشونو پیدا کنن و تو صفحات بگردن، هر چقدرم که سایت قشنگی باشه دیگه اهمیت نداره. پس حتما تو پروسه بازسازی سایتتون به بهینه سازی موتور جستجو (سئو) توجه کنید.
همینطور که سئو رشد میکنه، ما هم باید بیشتر تابع روشهای اثبات شده بشیم. موتورهای جستجو همینطور دارن پیشرفت میکنن و هوشمندتر میشن و بهتر میتونن نحوه تعامل مردم با سایتها رو بشناسن. با توجه به این امر، باید این تغییرات رو مد نظر قرار بدید و از فرصت پیش آمده استفاده کنید و اشتباهات گذشته رو تکرار نکنید. اجازه ندید سایتتون از چشم موتور جستجو، این عضو در حال پیشرفت جامعه آنلاین، مخفی بمونه.

  • سخن آخر

اگه کسی تو جلسه بازسازی سایتتون از بهینه سازی موتور جستجو حرفی زد نترسید. اتفاقا باید روش وقت بذارید و منابعی رو بهش اختصاص بدید تا این کار به طرز مؤثری انجام بشه و پایه و اساس سایتتونو بسازه و حضورتونو تو عرصه آنلاین توسعه بده. باز هم به مقایسه ای که اول این مقاله انجام دادم برمیگردم، خریدن ماشین یه تصمیم آنی نیست. با برنامه دقیق و طی مدت زمان انجام میشه تا ماشینی که خریداری میشه بتونه جوابگوی انتظارات و نیازهامون باشه. حالا از خودتون بپرسید شما هم اونقدر وقت و برنامه ریزی صرف سایتتون کردید که از حصول نتایج مد نظرتون مطمئن باشید؟

طراحی سایت دارکوب | هاست دارکوب | دارکوب نام و علامت تجاری ثبت شده این مجموعه می باشد.
دارای مجوز از (سازمان نظام صنفی رایانه ای استان تهران) ، (رتبه 4 شورای عالی انفورماتیک کشور) ، (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)
آموزشگاه طراحی سایت و سئو با مجوز رسمی از سازمان فنی و حرفه ای کشور افتتاح شد
دارکوب به عنوان شرکت خلاق توسط معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری برگزیده شد