اگه هر وقت برای سایتتون یه پستی مینویسید، صدای جیرجیرکهای سایت خالی و تنهاتونو میشنوید، باید به فکر چاره باشید. میدونم چه حسی داره چون برای خودمم خیلی پیش اومده. خیلی از کارآفرینهایی با همین مسئله روبرو هستن. حتما انقدر هم که از این و اون شنیدیدید فقط با وبلاگ نویسی به کسب و کارشون رونق دادن، دیگه حالتون بهم میخوره. فکر خوبیه، ولی چه فایده ای داره آدم کلی مطلب بنویسه و هیچ کسی نخونتشون؟
اگه میخواهید مشکل واقعی سایتتونو پیدا کنید، ما تو این مقاله یه سری پیشنهادات براتون داریم. شاید با خوندن همینها مشکلتون حل شه و نیازی به تبلیغ تو سایتهای این و اون نباشه.
سایت شما هر جور که باشه یه اثری روی مخاطب میذاره، خوب یا بد. اگه این سایت برای مردم جذاب نباشه، نرخ خروجتون به سقف میرسه. حالا پیشنهاد من چیه؟ چی باعث میشه مردم از سایتتون بترسن؟ شاید ویدئوهای با وضوح پایین، عکسهای سطح پایین و لوس یا آیکونهای قدیمی ویندوز 98.
سایت شما قطب مرکزی بازاریابی آنلاینتونه. بهش طوری نگاه کنید انگار که خودِ شرکتتونه که تو دنیای آنلاین ظاهر شده. شما اجازه میدادید شرکت واقعیتون انقدر بد باشه؟ مسلما نه، چون اگه غیر از این باشه مشتری ها میرن همه جا میشینن و از بدیهای شرکتتون تعریف می کنن تا جایی که شرکتو کلا از نقشه روزگار محوش کنن. پس با کاربرهای سایتتون هم این کارو نکنید دیگه. ابزارهای توسعه سایت مثل وردپرس میتونن خیلی کارتون ساده تر کنن، هزینه ها رو پایین بیارن و ظاهر خوبی به سایتتون بدن. یه لطفی به خودتون کنید و سری راهنمایی های وردپرسی رو بخونید یا یکی رو پیدا کنید که وردپرس بلد باشه و کمکتون کنه. البته اگه یه طراحی حرفه ای و در خور شرکتهای سطح بالا بخواهید باید حتما کار رو به کاردان با تجربه و دانشی مثل شرکتهای طراحی سایت بسپرید. شرکت دارکوب هم یکی از این شرکتهاست و اگه ما رو امین خودتون بدونید، باعث افتخار ماست.
ممکنه سایت خوبی داشته باشید و احساس خوبی هم داشته باشید که همچین سایتی برای خواننده هاتون راه انداختید. ماهی یه مقاله هم منتشر می کنید. خب همه چی خوب و عالیه. اما کافی نیست. شرکتهایی که در ماه بیشتر از 16 پست ارسال می کنن، 5/4 برابر بیشتر از سایتهایی که ماهی 4 تا مطلب مینویسن، کاربر جذب می کنن.
شاید شنیدنش براتون سخت باشه، خب حقیقت تلخه.
اگه میخواهید وبلاگ بنویسید، باید زیاد مطلب بنویسید و تو این کار ثابت قدم باشید. اگه بخواهید میتونید کمتر از این هم بنویسید، مثلا ماهی یکی، اما در این صورت باید همین یکی طولانی و بلند بالا باشه. اما اگه دفعات ارسال پستتون بیشتر باشه خیلی بهتره. حالا که دارید برای وبلاگ نویسی وقت میذارید، هم برای خواننده و هم از نظر موتورهای جستجو بهتره که حاصل این زحماتتونو به طور منظم و به دفعات روی سایت منتشر کنید، نه اینکه یه دفعه یه حجم زیادی رو باهم بذارید روی سایت. انتشار 5 مقاله در طول 2 هفته، نتایج بهتری به بار میاره تا انتشار 5 مقاله در طول یه شب!
اگه وقت برای نوشتن این تعداد مقاله نداشته باشید چی؟ میتونید تو این جور موارد یکی رو استخدام کنید. وبلاگ نویسی هم یه جور سرمایه گذاری برای کسب و کاره. یه بودجه ای برای محتوای سایتتون کنار بذارید، یه نویسنده پیدا کنید که جای شما مطلب بنویسه و محتوا رو به طور منظم و خودکار روی سایت بذارید.
باید همونطور که برای تولید محتوا وقت میذارید، حداقل دو باری هم تبلیغش کنید. پس اگه 8 ساعت وقت میذارید که یه پست راهنمایی عمقی و قدم به قدم با اسکرین شات و تصویر و ویدئو بنویسید، باید 16 ساعت هم وقت بذارید و براش تبلیغ کنید.
برای شروع، اول یه فهرست 100 تا 200تایی از اثرگذارهای حوزه کاری خودتون درست کنید. این لیست باید اسم آدمها یا شرکتهایی باشه که مقاله های کوتاه دیگرانی مثل شما رو با مخاطبینشون به اشتراک میذارن. یادتون باشه افرادی رو هدف بگیرید که مطالب دیگرانو به اشتراک میذارن، نه کسایی که فقط به حوزه کاری شما علاقه مندند. میخوام بگم شاید کسی باشه که به موضوع شما علاقه داشته باشه ولی تو این لیست قرار نگیره.
اگه مطلبتون عالی باشه حتما به اشتراک میذارننش یا روی سایتشون بهش لینک میدن. اما شما خودتونو پایین نیارید و از کسی درخواست بک لینک نکنید.
برنامه هایی هستن که سایتهای اثرگذار دست اولی رو که پست های دیگران رو به اشتراک میذارن بهتون معرفی میکنن، اینطوری تو وقتتون هم صرفه جویی میشه، فقط کافیه یکم وقت بذارید و آدرس ایمیلشونو از تو این برناه ها پیدا کنید. BuzzSumo یه نمونه خارجی این برنامه هاست.
میتونید از سایتی مثل ahrefs.com هم سایتهایی رو که به محتواهای مشابه شما لینک دادن رو پیدا کنید و سعی کنید بهشون برسید. درسته که کار سختیه ولی ارزششو داره.
کسی اهمیت نمیده که شرکت شما چقدر خوب و عالیه. حتی امکانات جالب و مزایای خدمات یا محصولاتتون هم ستایش نمی کنن. فقط میخوان شما بهشون یه چیزی ارائه کنید و اونها بخرن، که از بخت بد، سایت شما هیچ چیزی ارائه نمیده.
وبلاگتون باید روی یه هدف اصلی تمرکز داشته باشه و اون هم پاسخ دادن به نگرانی های مخاطبهاست. چه نگرانی هایی که مخاطبها خودشون ازتون پرسیده باشن، چه نگرانی ها و دغدغه هایی که خودتون فکر می کنید مخاطبانتون باهاش درگیرن. هدفتون باید جواب دادن به تمام سوالات مخاطبها باشه. هر چی که فکرشو می کنید. همین کارو بکنید تا موضوع برای نوشتن داشته باشید.
فکر نکنید چون زیادی روی شبکه های اجتماعیتون پست میذارید، مردم زده میشن. شما میتونید روزی چند بار پست بذارید و اصلا باید این کارو بکنید. به شرطی که پست تکراری نذارید، این کار هیچ اشکالی هم نداره.
تو یه مقاله تو Buffer خوندم که برای فیسبوک، دو بار در روز خوبه، البته در صورتی که تو اوضاع افت لایک و کامنت نباشید. توئیتر هم پلتفرم خوب و قدرتمندیه، بد نیست محتواتونو روی اونم به اشتراک بذارید اما باید خیلی خوب با مخاطب ارتباط برقرار کنید و از طرف شما تعاملی باشه. اگه میخواهید توئیت کنید و برید تا یه مدت، بی خود وقتتونو تلف نکنید، چون توئیتر با وجود اینکه خیلی قدرتمنده، خیلی هم شلوغه. باید فعال باشید و در تمام طول روز توئیت کنید. میتونید با استفاده از سرویسهایی مثل Onlywire پست هاتونو و زمانبندی هاشو بهش بدید تا خودش به طور خودکار براتون منتشر کنه. همچین نرم افزارهایی میتونه خیلی کمک باشه.
اگه میخواهید واقعا نتیجه بگیرید باید یکم روی هدفگیری تبلیغات فیسبوکیتون فکر کنید و درک درستی ازش بدست بیارید. خیلی آسونه، تبلیغات آسونیه، فقط باید یکم وقت بذارید تا بتونید مخاطبهاتونو بشناسید و ببینید چطوری میشه تو Power Editor هدف گرفتشون. این ابزار کمک فوق العاده ای تو تبلیغات فیسبوکیه.
اجازه ندید این واقعیت که کسی به سایتتون نمیاد، ناامیدتون کنه. اگه به بعضی از این روشهای بازاریابی محتوا (که تو مقاله های قبلی دارکوب هم راجع بهشون زیاد نوشتیم) یه نگاهی بندازید، متوجه میشید که این مدل بازاریابی مثل دوی ماراتون میمونه، نه دوی سرعت.
اگه میخواهید ترافیکو بکشونید به سایتتون، باید آهسته و پیوسته در طول زمان پیش برید. محتوا تولید کنید، منتشر کنید، تبلیغش کنید، دوباره همین کارا رو تکرار کنید. با فرض اینکه روشهای ایجاد محتواتون درست برنامه ریزی شده باشه، اگه این کارو 3 تا 6 ماه انجام بدید میتونید نتایجشو ببینید.
اگه اطلاعات بیشتری در مورد این قبلی مسائل نیاز دارید میتونید مقاله های قبلی دارکوب رو بخونید یا با ما تماس بگیرید و از خدمات مشاوره دارکوب بهره ببرید.
برای طراحی یه سایت تجاری، مهمترین مسئله تأمین هزینه هاست. کسی که نتونه یه بودجه معقول و مناسبی به طراحی سایتش اختصاص بده، تو همون مراحل ابتدایی با موانع بزرگی روبرو میشه. و چون مجبور میشن خیلی بیشتر از ظرفیشتون خرج کنن، کارهای انتشار مطلب به شدت تحت تأثیر قرار میگیره. اگه فعالیت های بازاریابی رو بخاطر مسائل مالی کمتر کنید، بُعد کاربردی سایت کاهش پیدا می کنه و در نتیجه نتایج مورد نظر بدست نمیاد. وقتی سایت شرکتی بی کیفیت باشه و عملکرد ضعیفی داشته باشه، اثر بدی روی کاربرها داره و در نتیجه جنبه های تجاری کار تحت تأثیر قرار میگیره و فروش کم میشه. پس میبینید که شرکتها باید بیشتر برای مرحله برنامه ریزی وقت بذارن. دستورالعمل موفقیت همینه. اگه بدون برنامه ریزی برید جلو، شک نکنید که شکست میخورید. تو این مقاله یه سری راهنمایی در مورد تأمین بودجه مناسب ساخت سایت براتون نوشتیم که میتونه در جهت پیشبرد اهداف کسب و کارتون کمک باشه:
بازاریاب باید کاملا با هدف سایتی که میخواد طراحی کنه آشنا باشه. برای تخمین بودجه، افراد باید درباره نیازهاشون شفاف باشن: مثلا آیا سایت وردپرسی لازمه، اینکه سایت تا چه حد میخواد سفارشی بشه، آیا سایت از همون سطح های اولیه نیاز به یه طراحی سفارشی داره یا نه، نیاز به عکس و گرافیک و عناصر طراحی دیگه هم داره یا نه.
ضمنا باید راجع به نیازهای محتوایی سایت هم ذهنیت روشنی داشته باشیم. تعداد صفحات و نوع محتوایی که برای سایت لازمه. برای اینکه تو وقت و هزینه هاتون صرفه جویی بشه باید از همون ابتدای کار برای محتوای سایتتون یه استراتژی خوب طراح ریزی کنید. در مواردی که شما خودتون نمیتونید محتوا رو تولید کنید، میشه به فرد دیگه ای واگذارش کرد. اما این هم مثل بقیه مسائل باید تو برنامه ریزی بودجه بندی ها در نظر گرفته بشه. دقت کنید که اگه مطالب توسط نویسنده های حرفه ای نوشته بشه هزینه بر خواهد بود.
اگه تمام نیازهای کاربردی سایت به خوبی تعریف نشن و تو بودجه بندی در نظر گرفته نشن، تمام این برنامه ریزی ها بی فایده میشن. باید منابع شرکت بازاریابی یا نیازهای بازاریاب آنلاین برای جذب کاربر رو هم تو بودجه بندی در نظر گرفت. مثلا شاید یه سایت فروشگاهی با امکانات پرداخت لازم داشته باشن، یا بخوان سایت برای موتورهای جستجو بهینه بشه، برای انجام کار یه سری PDF خریداری بشه، یا لازم باشه سایت مطابق استاندارد W3C ساخته بشه. اگه سایت نیاز به طراحی فلش یا پرتال مشتری داشته باشه، باید تدارکات مورد نیاز فراهم بشه.
وقتی نوع طراحی و مسائل دیگه مورد نیاز سایت نهایی شد، میتونید قیمت های طراح های مختلف – چه طراح های آزاد و چه شرکتهای طراحی سایت حرفه ای – رو برای همچین کاری با هم مقایسه کنید. پروپوزالی رو که طراح اصلاح و تأیید میکنه، باید با همه ویژگیهای مد نظر همخونی داشته باشه و در عین حال از نظر قیمتی هم از بودجه مد نظر بیشتر نشه. طراحی که یه برنامه مقرون به صرفه و مطابق با نیازهای سایتتون پیشنهاد بده، و افت کیفیت و کارایی هم تو کار نباشه، باید تو اولویت قرار بگیره.
بیشتر توسعه دهنده ها یه چیز رو میبیننن و مدیر کسب و کار یه چیز دیگه رو. ولی در هر حال وقتی کار به نهایی شدن نزدیک شد، یه بررسی از سایت داشته باشید و یه سری هماهنگی ها انجام بدید که هزینه ها رو کاهش بده.
اگه بدون یه بودجه مناسب، یه دفعه تصمیم بگیرید و دست به عمل بزنید، خرابکاری میشه و همه بازاریابی آنلاینتون بهم میریزه و بی نتیجه میمونه. فقط یادتون نره قبل از هر اقدامی برنامه ریزی کنید تا مشکلی براتون پیش نیاد.
امروز یه دفعه یاد یلدا و شب نشینی ها و داستان هایی افتادم که بزرگترها همیشه برامون تعریف می کردن. من عاشق اون قصه ها بودم، کیه که از قصه بدش بیاد؟
سایت هم قصه خودشو میگه. بعضی از این قصه ها خوبن، بعضی ها هم بد.
شما باید بازسازی سایتتونو از درون به بیرون انجام بدید. مثل فیلمهای تلویزیونی، باید با یه نمایشنامه پیش برید. اما اگه میخواهید قصه خوبی از آب دربیاد باید از ابزار مناسبش استفاده کنید.
یه دوستی دارم که تو کار فیلمه و با فیلمسازها و سینماگرها کار میکنه، براشون تجهیزات فیلمبرداری آماده می کنه مثلا نور، دوربین و صدا. این دوستم که اسمش رضاست، روابط اجتماعی خیلی خوبی داره، تو این 35 سال کارش، در طول ساخت فیلم با مشتریها خیلی گرم میگیره، شوخی می کنه و همین کارها باعث میشه مورد اعتمادشون باشه.
البته خیلی سخته که از طریق یه سایت فروشگاهی – که پر از عکس کالاهاست - همچین ارتباطی با مشتریها برقرار کرد. رضا از من خواست براش سایتشو بازسازی کنم، البته قصدش این بود که علاوه بر اینکه سایتشو تازه کنه، کمکش کنم که قصه هاشو بگه.
رضا یه سایتی میخواست که باهاش کارشو توسعه بده و مشهور بشه. یعنی علاوه بر اینکه کالا بفروشه، به مردم هم آموزش بده و کمکشون کنه که برای خریدشون درست تصمیم بگیرن و با یه پلتفرم زیبا بهترین خدمات رو به کاربرهاش ارائه بده.
ما با تیم شرکت دوستم، رضا، روی سایتشون کار کردیم تا استراتژی بازاریابی سایت شرکتشونو دوباره تجسم ببخشیم. میخواستیم داستانهای شخصیشونو مرکز سایت قرار بدیم و از اونجا مطالعه های موردی رو به نمایش بذاریم و کار رو پیش ببریم و برسیم به ویترین فروشگاه اینترنتی که بسازیمش.
شما میتونید سایتهایی که ما با گروه دارکوب طراحی کردیم رو از قسمت مشتریان دارکوب ببینید.
اگه سایت شما با توجه به نیازهای خاص شرکت خودتون نیاز به یه بازسازی داره، با دارکوب تماس بگیرید تا با هم راجع بهش صحبت کنیم.
آماده ایم که خواسته های شما رو بشنویم.
بازاریابی آنلاین فقط این نیست که یه سری صفحه وب کنار هم بذارید و تمام. خیلی بیشتر از این حرفاست. اگه میخواهید کاربرهاتون زمان بیشتری تو سایتتون بمونن، توصیه می کنم این مقاله رو بخونید. شما باید محتوایی روی سایتتون بذارید که واضح باشه و کاربرها رو به صفحات دیگر سایت هدایت کنه. طراحی واکنشگرا دقیقا همین کارو انجام میده.
شما با این کار نرخ خروج سایتتونو کاهش میدید و نرخ تبدیل به مشتری و ترافیک سایتتون بیشتر میشه. هرچی محتوای بیشتری روی وب به طور آنلاین در دسترس مردم قرار میگیره، مردم کم طاقت تر میشن و وقتی چیزی سرچ می کنن میخوان سریع به جواب برسن. بیشتر کاربرها مقاله ها رو تا آخر نمیخونن. با اینکه اسکرول کردن صفحه براشون سختی نداره، اما به ندرت از نیمه صفحه پایینتر میرن. چطوری میتونید این شرایط رو تغییر بدید و کاری کنید که مشتاقانه تا آخر مقاله هاتونو بخونن و بیشتر روی سایتتون بچرخن؟
طراحان سایت باید بدونن کاربرها چطوری محتوای سایتو میخونن تا بتونن محتوا رو کاربرپسندتر کنن و بیشتر توجه کاربرها رو جلب کنن. حالا این یعنی چی؟ یعنی طراحان باید محتوایی تولید کنن که هم مرور کلی و سریعش راحت باشه و هم کاربری که تمایل داره بتونه به راحتی دقیق بخونتش. اینطوری اگه کاربری عجله داشته باشه هم میتونه راحتتر تصمیم بگیره که بقیه متن رو بخونه یا نه. طراحی واکنشگرا وضوح و خوانایی بیشتری به کاربرها میده. اما کاربرها چطوری میتونن از توسعه سایتی که برای ارائه خدمات به اونها بوجود اومده بهره ببرن؟
برای اینکه سایتتونو بیشتر بخونن بهتره یه قصه تعریف کنید. مردم عاشق داستانهای خوبن به خصوص اگه جالب و قابل درک باشن و اونها رو تو شک و تردید نگهداره. داستانها مردمو بیشتر جذب خوندن می کنن و کاربرها اونقدر تو قصه غرق میشن که تا آخرشو میخونن. اینترنت پر از اطلاعاته، اطلاعاتی گاها هم خسته کننده اند، تنها قصدشون فروشه و یا بی ربط هستن. شاید حالا با خودتون بگید من نمیدونم چطوری قصه بگم که خواننده رو جذب کنم، اما همه ما بالاخره یه داستانهایی داریم. چند تا از اون داستانهای بیادموندنیتونو بنویسید و سایتتونو جذاب کنید.
ببینید چطوری میتونید این روشو تو بازاریابی شبکه های اجتماعیتون بکار بگیرید تا فالوئرهای بیشتری جمع کنید و داستانتون عین یه بمب سراسر دنیای وب پخش و به اشتراک گذاشته بشه؟ صفحه وب شما باید مثل یه هرم ساختار بندی بشه تا داستانتون اثرگذارتر باشه:
شرح واقعه
شدت بخشیدن به اتفاقات
لحظات اوج
اوج
نتیجه و/یا درخواست برای اقدام
وقتی از این ساختار هرمی برای محتواتون استفاده کنید، خواننده هارو جذب می کنید و همیشه قسمتهای مهم داستان – که در واقع محصولات یا خدمات شما هستن - تو ذهنشون میمونه.
توسعه سایت نباید الزاما کار غیرجذابی باشه. یه طراح خوب باید با پاراگرافهای کوتاه، گذاشتن دایره کنار موارد نام بردنی و شکوندن خطوط و سر خط رفتن، محتوای سایت رو برای مینیمالیسم خوانا کنه. مثلا وقتی دارید درباره ویژگیهای محصولتون توضیح میدید، پیشنهادهای ویژه تونو ارائه میدید یا پیامهای مهم تجاریتونو ذکر می کنید، میتونید کنار هر مورد یه دایره بذارید. اما همین دایره ها رو نباید کنار جملات طولانی به کار ببرید، چون هدف این دایره ها اینه که برای خواننده شفافیت ایجاد کنن. در واقع اینها بخش های ضروری رو مشخص می کنه تا خواننده راحتتر بتونه پیداشون کنه.
وقتی شفافیت و خوانایی با هم ترکیب بشن محتوا به هدف خودش میرسه. با طراحی سایت واکنشگرا مشتری هاتون میتونن از یه جهتیابی راحت لذت ببرن. بنابراین وقتی یه طراح سایت انتخاب می کنید، خوبه که این موارد رو در نظر بگیرید و موفقیت سایتتونو تضمین کنید.
گوشیهای هوشمند طی این سالها رشد کردند و به مرور زمان فناوری های بیشتری رو دخیل کردند. گوشی های موبایل دنیای بازاریابی دیجیتالی رو متحول کردند. نحوه تجارت مردم رو تغییر دادن. اما به نظرتون کدوم بهتره؟ بهتره از اپلیکیشن سایت موبایلی استفاده کنید یا از طراحی سایت واکنشگرا؟ از کجا بدونید کدوم برای کسب و کار شما بهتره؟ اجازه بدید یه نگاهی به هر کدوم بندازیم:
با اپلیکیشن موبایل، شما هنوزم یه سایت سنتی باقی میمونید اما علاوه بر این سایت، یه سایت دیگه هم اضافه میشه که به افرادی که با گوشیهاشون آنلاین میشن و از اینترنت استفاده می کنن خدمات رسانی می کنه. کاربرها باید هر دو گزینه رو داشته باشن، تا وقتی خونه یا سر کار نیستن و در راه هستن بتونن همچنان آنلاین باشن و وقتی هم در یه مکانی مستقر میشن، باز بتونن از لپتاپ یا کامپیوتر شخصیشون به اینترنت دسترسی داشته باشن. خیلی از کاربرهای گوشیهای هوشمند، برای آنلاین شدن از اپلیکیشنهای موبایلشون استفاده می کنن. اگه شما هم مدیر یه شرکتی هستید به این مسئله بی توجه باشید، به زودی کنار گذاشته میشید، چون خیلی از مخاطبین هدف شما از اپلیکیشنهای موبایل و گوشیهای هوشمند استفاده می کنن.
استفاده از فناوری اپلیکیشن سایت موبایلی مزایای زیادی داره. چون کاربرها میتونن به راحتی ویدئوها رو تماشا کنن، اسکرول کنن یا آفلاین صفحاتتونو مرور کنن، تجربه بهتری خواهند داشت. با اپلیکیشن سایت موبایلی، صاحبان صنایع میتونن خدماتشونو به گروه بیشتری از مردم ارائه بدن.
اگه شما برای کنترل و ساخت سایتتون از یه طراح سایت کمک گرفته باشید، طراح باید براتون قالبی بسازه که به راحتی با اندازه صفحه نمایشگر، دستگاه کاربر و سیستم اجراییش هماهنگ بشه. با طراحی سایت واکنشگرا، کاربرهای همه انواع گوشی از تجربه سایت بی نظیرتون لذت خواهند برد.
کاربر روی کامپیوتر، گوشی هوشمند یا تبلت، تجربه مشابهی داره. با طراحی سایت واکنشگرا فقط یک سایت لازمه، نه دو تا (با اپلیکیشن سایت موبایلی دو سایت لازم دارید). بنابراین مقرون به صرفه است. وقتی یک سایت داشته باشید، میتونید وقت بیشتری روی افزایش رتبه موتور جستجو بذارید.
طراحی سایت واکنشگرا برای این افراد مناسبه:
شرکتهای تجاری که آنلاین کار می کنند
صاحبان وبلاگها
سایت رسانه ها
سایت های خبری
اجازه بدید برای جمع بندی یه نگاهی به تحلیلهای نسبی بندازیم:
سایت یک صفحه سایت واکنشگرا در مقایسه با توسعه اپلیکیشن موبایل گرون تر خواهد بود.
هزینه نگهداری سایت واکنشگرا بیشتر خواهد بود، چون همیشه باید سایت رو تبلیغ کنید.
ساخت سایت واکنشگرا زمانبر تر خواهد بود.
کاربر روی اپلیکیشن موبایل تجربه بهتری خواهد داشت و امکان قراردادن امکانات بیشتری روی سایت هست، اما خیلی از مردم ترجیح میدن از یه سایت واکنشگرا دیدن کنن تا یه اپلیکیشن موبایل. جهتیابی اپلیکیشن موبایل راحتتره.
قطعا شما باید با یه شرکت طراحی سایت مشورت کنید تا با توجه به نیازهای شرکت خودتون تصمیم گیری بشه. در واقع اینکه اپلیکیشن موبایل توسعه بدید یا سایت واکنشگرا، بستگی به نیازهای خودتون داره. در پایان بگم که اگه بتونید هر دو رو داشته باشید و مشکلی بابت هزینه هاش نداشته باشید، بهتره همین کارو بکنید.
وقتی شما با یه متخصص طراحی سایت حرف میزنید، احتمالا خیلی باید این "سیستم مدیریت محتوا" رو ازش بشنوید. شاید از خودتون بپرسید این سیستم مدیریت محتوا دیگه چیه؟
شرکت طراحی، توسعه و سئوی سایت دارکوب میخواد تو این مقاله همه چیزو در مورد سیستم مدیریت محتوا توضیح بده:
به طور خلاصه، سیستم مدیریت محتوا، نرم افزاریه که محتوای الکترونیکی - مثل تصاویر یا مطالب - ایجاد و ذخیره می کنه.
وقتی شما یه سایت وردپرسی میسازید، بخش اعظم سایتتونو یه سیستم مدیریت محتوا ساخته. این سیستم علاوه بر کار کردن با یه سری برنامه های خارجی مثل افزونه ها و ابزار طراحی سایت، بیشترِ کار آنلاین شما تو سیستم مدیریت محتوا انجام میشه.
سیستم مدیریت محتوا در ضمن همونجاییه که شما محتواتونو منتشر می کنید، مثلا محتوای روی صفحات سایت یا وبلاگتونو. همونجایی که لینکهاتونو میذارید و صفحات مختلف سایتتونو بهم وصل می کنید.
میشه با دلایل مختلفی اثبات کرد که سیستم مدیریت محتوا برای هر کسب و کاری ضروریه. مثلا:
همیشه میتونید محتواتونو باهاش منتشر کنید.
خطاهای سایتتونو به سرعت تغییر بدید و اصلاح کنید.
طراحی سایت رو به سرعت انجام میده.
کسب و کارتونو برای مشتری های هدف مناسب سازی کنید.
گروه مجرب و تخصصی طراحی، توسعه و سئوی سایت دارکوب میتونه راز ساخت سایت تجاری شما رو به حقیقت تبدیل کنه. ما علاوه بر مشاوره، به مشتریهامون خدمات طراحی، توسعه و سئو ارائه میدیم. همین امروز تماس بگیرید و سوالاتونو بپرسید.
یکی از بخش های مهم طراحی سایت، بروز بودن تو فناوری طراحی است. شرکت طراحی، توسعه و سئوی سایت دارکوب، میخواد چند تا از منابع طراحی سایت محبوبشو که در تولیدات دیجیتالی کمکمون کرده، با شما به اشتراک بذاره.
این ادیتور برنده جایزه طراحی سیب سال 1395 بود. Affinity Designer تونسته خودشو به رقیب پیشروی این صنعت، ادوب فتوشاپ، برسونه. نرم افزار مک این شرکت به کاربرها یه تجربه قدرتمندتر و یه طراحی با قابلیت های بیشتر ارائه میده، اون هم با قیمت های پایین.
طراح های سایت همیشه تمرکزشون روی تئوری رنگها بوده و سال 1395 شاهد ظهور بیشتر برنامه هایی بود که به این جنبه از طراحی اختصاص داده شده بودند. Coolors یه برنامه کوچیک و در عین حال مؤثره. این برنامه تم هایی رو درست می کنه که موثر بودنشون تو طراحی سایت اثبات شده و بهتون اجازه میده تا اگه از رنگها خوشتون بیاد برای سایتتون ازشون استفاده کنید.
در رابطه با تئوری رنگها که ازش صحبت کردیم، Color Safe رو هم داریم. این ابزار به طراحان سایت کمک می کنه تضاد رنگی صفحات سایتشونو بهینه کنن. کالرسیف با توجه به رنگهای متن و پس زمینه، صفحه رو طوری بهینه می کنه که خوانایی صفحه بهتر بشه.
Pixelmator بین برنامه های ویرایش تصویر موجود، یه برنامه منحصر به فرد و خاص محسوب میشه چون این برنامه یه سری قابلیت های مخصوص برای طراحی سایت داره. البته عمق و قدرتش به پای ادوب فتوشاپ یا Affinity Designer که تو مورد اول ازش اسم بردیم نمیرسه اما برای اونایی که دنبال یه ابزار مناسب برای پروژه های ساده طراحی سایت میگردن، انتخاب خوبیه.
اگه یه ویرایشگر عکسی میخواهید که از اساس برای طراحی سایت ساخته شده باشه، Sketch به دردتون میخوره. این ویرایشگر، انتقال طراحی ها به فرمت دیجیتالی رو از همیشه راحتتر کرده. به نظر من جالبترین ویژگی اسکچ اینه که با این برنامه همه میتونن به راحتی عکسهایی رو که از اینترنت میگیرن شخصی سازی کنن. این برنامه به شما این قابلیت رو میده که تقریبا بدون معطلی اسکرین شات های خودتونو روی عکسهای دیگه بذارید.
نیاز به یه طراحی سایت دارید؟
اگه شما یا شرکتتون دنبال یه شرکت طراحی سایت مورد اعتماد میگردید، شرکت طراحی، توسعه و سئوی سایت دارکوب با یک تیم باتجربه میتونه کمکتون کنه تا برند خاص خودتونو پیدا کنید و رو صفحات سایتتون بکار ببریدش.
Mobilegeddon رو که اوایل سایت 1394 اومده بود یادتون میاد؟ همون قوانینی که گوگل وضع کرده بود تا مدیرهای سایتها رو با جریمه کردن مجبور کنه سایتشونو سازگار با موبایل کنند. هرچند، برخلاف اونهمه موج نگرانی که به پا کرد، بعدا معلوم شد که تغییرات صفحه نتایج گوگل اونقدرها هم وحشتناک نیست. چیزی نشد و آسمون به زمین نیومد، اما یه چیزی رو نباید فراموش کرد: جستجوی موبایلی دائمیه. پس همه برای همه سایت ها واجبه که هرچی زودتر سایتشونو با موبایل سازگار کنن تا مشکلی براشون پیش نیاد.
روشن بگم، دیگه جستجوی موبایلی موندگاره و من قطعا نمیخوام بگم موقع بازسازی یا ساخت سایتتون ندید بگیریدش. اما خب استارتاپ ها و شرکتهای کوچیکی که سرمایشون کمه، باید این سرمایه رو به جاهایی اختصاص بدن که براشون بیشترین سود رو داشته باشه. پس باید با توجه به شرایط خودتون، اولویت طراحی یه سایت سازگار با موبایل رو برای شرکتتون بسنجید. اما چطوری؟ برای اینکار باید برید سراغ آنالتیکز سایتتون. برید به قسمت overview < mobile < audience تا ببینید چند نفر از کاربرهای سایتتون از کاربرهای موبایلن. البته شاید علت کم بودن مخاطب موبایلی سایتتون ربطی به گرایشات مخاطب های حوزه کاری شما نداشته باشه، بلکه بیشتر بخاطر عدم سازگاری سایتتون با دستگاه های همراه اینطور شده باشه. پس باید راجع به اینکه مخاطب های شما چطور و چه وقتهایی بیشتر از موبایل استفاده میکنن، تحقیق کنید. ابزار Consumer Barometer و AdWords Display Planner برای اینکار مناسبن.
نه – درسته که app ها برای استفاده روی موبایل طراحی شدند، اما دلیل نمیشه که سایتتون بتونه تو آزمون سازگاری با موبایل گوگل قبول بشه. گوگل پارسال این مسئله رو روشن کرد و گفت نصب برنامه های اینچنینی سایت رو سازگار با موبایل نمی کنه و بنابراین تو صفحه نتایج نمیتونه برچسب "سازگار با موبایل" بگیره. منظور بنرهاییه که وقتی کاربر سایتی رو با موبایلش باز می کنه، کل صفحه رو میگیرن و برای یه app تبلیغ می کنن و کاربر رو برای نصبش ترغیب میکنن.
اگه به این نتیجه رسیدید که واقعا به یه سایت سازگار با موبایل نیاز دارید، میتونید از یکی از این روشها وارد عمل بشید:
طراحی سایت واکنشگرا (ریسپانسیو) که گوگل هم رسما همین توصیه رو کرده.
سایت دینامیک
طراحی یک سایت مجزا برای کاربران موبایل
یکی رو که بیشتر با اهدافتون جور در میاد انتخاب کنید. ما هر کدوم رو جداگونه توضیح میدیم و مزایا و معایبشو نام میبریم تا راحتتر انتخاب کنید:
طراحی سایت واکنشگرا برای تمام دستگاه ها از یک کد HTML استفاده می کنه و برای تغییر نمایش سایت برای نمایشگرهای دستگاه های متفاوت با اندازه های مختلف از کدهای CSS بهره میبره، و چون HTML و URLها همیشه ثابت میمونن، گوگل راحتتر میتونه این سایت رو بخزه. با اینکه گوگل بارها اعلام کرده که این روش به روشهای دیگه ارجحیت داره، اما هنوز مشخص نیست که این مسئله مستقیما روی رتبه سایت اثر خواهد داشت یا نه.
1- URLها در همه دستگاه ها یکسان می مانند.
2- HTML در همه دستگاه ها ثابت می ماند.
3- فهرست بندی سایت برای گوگل راحتتر خواهد بود.
4- نگهداری سایت در مدت طولانی راحتتر خواهد بود.
5- سرعت بارگذاری سایت سریعتر خواهد بود (چون نیازی به ریدایرکت ندارد)
6- روش مورد توصیه گوگل است.
1- هزینه اولیه طراحی بالاتر
2- واکنشگرایی به خودی خود نرخ تبدیل مشتری رو تضمین نمی کنه.
هزینه نگهداری سایت های واکنشگرا در مدت های طولانی به شدت کمتره، اما هزینه های طراحی اولیه بالایی داره. به علاوه، چون نیازی نیست کاربرها به نسخه موبایلی سایت ریدایرکت بشن، معمولا سایت های واکنشگرا زودتر لود (بارگذاری) میشن.
سایتهایی که از خدمات دینامیکی بهره میبرن هم در همه دستگاه ها URL یکسانی خواهند داشت، اما HTML و CSS رو بسته به دستگاه تغییر میدند (اما تو طراحی واکنشگرا فقط CSS تغییر میکرد). چون محتوای موبایل از دید خزنده های کامپیوتری گوگل پنهانه، اگه سایت یه هدر HTTP متفاوت نداشته باشه که به این مسئله اشاره کنه، گوگل مشکل میتونه نسخه سازگار با موبایل سایت رو ببینه.
1- URL ها در تمام دستگاه ها ثابت میمومنن.
2- برای کاربرهای موبایلهایی که نمیتونن CSS رو نمایش بدن، بهتره (این گوشی ها تو خیلی از کشورهای جهان رایجند)
3- میتونن برای دستگاه های خاصی بهینه بشن.
4- امکان بهینه سازی برای کلیدواژه های مخصوص موبایل وجود داره (مثلا: "رستوران نزدیک من" یا سایر کلیدواژه هایی که GPS رو هدف میگیرند).
1- اجرای صحیح سایت دشواره (و اگه درست اجرا نشه میتونه مشکلات جدی بوجود بیاره).
2- هزینه نگهداری نسخه های متفاوت سایت بالاتره.
همونطور که گفتیم طراحی سایت واکنشگرا به خودی خود بهینه سازی مناسبی برای کاربرهای تلفن همراه ضمانت نمی کنه. از طرفی کاربرهای موبایل هم رفتارهای متفاوتی از کاربرهای کامپیوترهای شخصی از خودشون نشون میدن، بخصوص تو انتخاب عبارتهای جستجو. مثلا چون گوگل میتونه موقعیت دقیق کاربر رو با دستگاه های GPS بسنجه، کاربرهای موبایل بیشتر عبارت "نزدیک من" رو سرچ می کنن. اگه شرکتتون یا صفحه فرودتون کاربرهای موبایل رو هدف گرفته، این ویژگی میتونه خیلی براتون مفید باشه.
همونطور که از اسمش مشخصه، یه سایت جداگونه برای موبایل (یا تبلت) ساخته میشه و URLهاش رو با نسخه کامپیوتری تطبیق میدن. وقتی وارد سایتی میشید که به یه URL حاوی حرف m. ریدایرکتتون میکنه، یعنی از این روش استفاده شده. مثلا website.com اگه روی موبایل دیده بشه تبدیل میشه به m.website.com
1- هزینه اولیه توسعه سایت کمتره.
2- میتونید کنترل بیشتری روی بهینه سازی های خاص موبایل داشته باشید (مثلا میتونید عناصری از سایت رو که ضروری نیستند یا معیار نیستند رو حذف کنید و بیشتر روی نرخ تبدیل مشتری تمرکز داشته باشید).
1- هزینه و زمان نگهداری سایت بخاطر داشتن نسخه های متفاوت بالاست.
2- نیاز به ریدایرکت های 302 هست تا هر صفحه مخصوص کامپیوتر رو به صفحه موبایلی مناسب ارتباط بدیم.
3- در برخی موارد، اشتراک گذاری لینک بین نسخه های موبایلی و کامپیوتری برای کاربرها گیج کننده میشه.
استفاده از یه نسخه موبایلی جداگونه برای یه صفحه بهتون اجازه میده که کنترل و بهینه سازی بیشتری داشته باشید، اما نگهداری هر دو نسخه باید به وبمسترها سپرده بشه.
یک روش خاصی برای طراحی سایت سازگار با موبایل وجود نداره و نمیشه گفت یه روش از بقیه بهتره. هر کدوم معایب و مزایای خودشو داره. من توصیه میکنم به این هم فکر کنید که از چند روش در کنار هم استفاده کنید. راجع به این چیزی که گفتم تحقیق کنید. مثلا شاید یه سایت واکنشگرا برای بیشتر کارهاتون کافی باشه، اما بخواهید بعضی از صفحات سایتتون برای یه کمپین هدفمند، خاص موبایل طراحی بشن. بهترین انتخاب برای شما بستگی به اهدفت خودتون، مخاطبتون و بودجتون داره. برای همین باید طراحی سایت و سئو با هم ترکیب بشن – نه اینکه به یکی بعد از اجرای دیگری رسیدگی کنید.
حتما شما هم شنیدید که گوگل الگوریتم جستجوی طبیعیشو بروز کرده. البته گوگل قبلا هم به طور مرتب الگوریتمشو تغییر میداد و اصلاح می کرد و این چیزا تازگی نداره.
چیزی که اینجا مهمه، اینه که این بروزرسانی بزرگ که در اردیبهشت 1395 انجام شد، سایتهایی رو که برای نمایش روی دستگاه های تلفن همراه بهینه سازی نشده باشند، جریمه می کنه. این تغییر میتونه تأثیرات زیادی روی رتبه سایت ها بذاره. اگه سایتتون سازگار با موبایل نیست، شاید رتبه شما هم پایین بیاد. اما نترسید، ما کمکتون می کنیم که با یه سری تغییرات مانع این امر بشید.
برای درک بهتر قضیه باید تفاوت بین سایت موبایلی و سایت واکنش گرا رو بدونید.
سایت موبایلی – دو طراحی: دو دستگاه
طراحی موبایل
سایت های موبایلی خیلی وقته که هستن. الآن چند سالی میشه، و از زمان ظهور تبلت ها و گوشی های هوشمند ما شاهد سایت های سازگار با موبایل بودیم. اغلب اوقات دو تا سایت کاملا شبیه همند، فقط روی یکی از نسخه ها یه سری اصلاحات انجام شده و روی قالب سایت تغییراتی اعمال شده که جهت یابی، زیبایی و محتوا روی صفحه نمایش های کوچیک قابل استفاده باشن.
معمولا، مرورگر متوجه میشه که کاربر داره از گوشی هوشمند استفاده می کنه و در نتیجه نسخه موبایلی سایت رو باز می کنه که روی یه زیردامنه از دامنه اصلی مثل m.yourwebsite.com قرار داده. این یکی از روشهای نمایش سایت روی گوشی های هوشمنده و دیگه نیازی به زوم کردن سایت –که اوایل ظهور گوشی های هوشمند، کاربرهای این دستگاهها رو به ستوه آورده بود- نیست.
از نظر فنی، قبلا این روش روش خوبی به حساب میومد، اما با مهم تر شدن و پیچیده تر شدن محتوا یه روش بهتری بوجود اومد: طراحی سایت واکنشگرا (ریسپانسیو).
سایت واکنشگرا – یک طراحی: همه دستگاه ها
طراحی سایت واکنشگرا
به جای اینکه دو نسخه از سایت بسازیم و جهتیابی و کارهای هنری و محتوا رو تغییر بدیم و مناسب دستگاه های هوشمند کنیم، طراحی سایت واکنشگرا به طور دینامیکی و پویا به هر اندازه صفحه نمایشی واکنش میده و خودشو باهاش هماهنگ می کنه.
عناصر صفحه نمایش بر اساس رزولوشن دستگاه تغییر اندازه میدن، دوباره مرتب شده و ظاهر یا نامرئی میشن. تو این روش سایت طوری بهینه شده که همیشه، روی هر صفحه مجازی، بزرگ یا کوچیک، بهترین تجربه کاربری رو ارائه بده. بیشتر از روش "شخصی سازی تناسبات" برای نمایش سایت ما روی صفحه نمایش های مختلف – از کامپیوتر تا گوشی هوشمند- بهره میبره.
چیزی که جالبه اینه که شما قبلا هم احتمالا سایتهای واکنشگرا دیده باشید و ازشون استفاده کردید، اما هیچوقت متوجهش نشدید، چون همیشه اسیر محتوای سایت میشدید و توجهتون میرفت سمت محتوا، نه طراحی سایت.
هر چی جلوتر میریم، کاربرد این طراحی بیشتر میشه و گوگل هم داره بی سر و صدا این مد جدید رو تماشا می کنه.
گوگل – ارتباط و دسترسی
گوگل بیشتر تمایل داره محتوای مرتبط با سطح دسترسی آسان روی سایت ها فرستاده بشه. یعنی نه تنها محتوا باید خوب باشه، بلکه باید به راحتی کاربرها پیداش کنن. اینجاست که معلوم میشه باید طراحی واکنشگرا داشته باشید و معلوم میشه چرا گوگل انقدر روی واکنشگرا بود سایت ها تأکید داره. فرض کنید دو تا سایت هستن که از نظر محتوا رتبه یکسانی دارن، اما یکیشون واکنشگراست، گوگل از بین این دوتا، به احتمالا بالایی برای رتبه دهی جستجو سایت واکنشگرا رو انتخاب می کنه.
اگه میخواهید بیشتر راجع به بروزرسانی های اخیر گوگل، طراحی واکنشگرا و تست سازگاری با موبایل سایت بدونید، میتونید به مقاله های قبلی دارکوب مراجعه کنید.
شما
اگه متوجه شدید که سایتتون سازگار با موبایل نیست، نگران نباشید. ما اینجاییم که به سوالات شما جواب بدیم. باهامون تماس بگیرید، خوشحال میشیم بهتون کمک کنیم.
تجربه کاربری و رابط کاربری دو بخش مجزا در پروسه طراحی هستن، اما انقدر بهم گره خوردند که وجودشون بهم وابسته شده و یکی بدون دیگری وجود نداره. اجازه بدید این دو تا رو تعریف کنم تا گیج نشیم.
تجربه کاربری یه اصطلاح خیلی گسترده است، اما تو موضوع بحث ما میشه خیلی ساده تر تعریف بشه: ارتباط بین محصول و کاربرش. تجربه کاربری تو حوزه دیجیتال همواره در حال گسترش بوده، چون کاربرها بیشتر میشن و فناوری ها پیشرفت می کنن و امکاناتی رو میدن که کاربر میتونه به طور مؤثرتری با سایت ارتباط برقرار کنه. به این سوال فکر کنید: "رئیس جمهور بعدی امریکا کی انتخاب میشه؟" الآن امریکا درگیر انتخاب رئیس جمهورشه و شما اگه یه سایت مرتبط با سیاست پیدا کنید باید تو صفحاتش عمقی بگردید تا جسته و گریخته اخبار انتخابات به چشمتون بخوره. اما گوگل فورا جوابتونو میده و اتفاقا جوابش هم خیلی مفیده، پس میشه گفت تجربه کاربری خیلی خوبی داره. اینطوری راحت به نظر میاد، اما از نظر طراحی، رسیدن به حداکثر تجربه کاربری چالش برانگیز و مشکله. این که چقدر تو تلاشهاتون موفق بشید، بستگی به هدف کاربر داره و وقتی مجبور باشید با اهداف مختلف کاربرهای مختلف تطابق پیدا کنید، میشه گفتن ساختن یه تجربه کاربری جذاب کار سختیه.
حالا که تجربه کاربری رو تعریف کردیم، نوبت میرسه به رابط کاربری. اجازه بدید یه مثال بزنم تا روشنتر منظورم مشخص بشه: ما داریم یه سایت برای یه رستوران پیتزا درست می کنیم. میخواهیم کاربرها بیان تو سایت و منوی رستوران رو ببینن و پیتزا سفارش بدن. خب من الآن یه هدف کاملا واضح تعریف کردم و تجربه کاربری هم مشخصه: ما میخواهیم شما پیتزا سفارش بدید. این قالب مشخص صفحات سایت میشه رابط کاربری. به عبارت دیگه رابط کاربری محیطی هست که پیتزا توش سفارش داده میشه، اما تجربه کاربری میزان رضایت شما هنگام استفاده از این محیطه. تعیین بازده این قالب برای سایت کار آسونی نیست. چطوری میخواهیم کاربر رو از صفحه نخست سایت ترغیب کنیم که دکمه سفارش پیتزا رو فشار بده؟
ما بی نهایت حق انتخاب داریم. طراحی های قدیمی معمولا انقدر پر از قابلیت های مختلف بودن که چند سال طول می کشید تا صفحه محصولات سایت کامل باز شه. اگه شما محو رابط کاربری بشید این اتفاقها میفته. مثل الاکلنگ میمونه. پس یه ارتباط طبیعی بین تجربه کاربری و رابط کاربری وجود داره. بهترین تعادل وقتی بوجود میاد که موقع طراحی رابط کاربری دائما به تجربه کاربری و اینکه کاربر چطور سایت شما رو تجربه خواهد کرد فکر کنید.
برای این منظور یه سری قوانین وجود داره تا بتونید برنامه های خوبی بسازید. این وظیفه طراح های رابط کاربریه که یه راهنمای مشخصی درست کنن. طراح های رابط کاربری باید در سراسر محصول (سایت) یک زبان طراحی ثابت بکار ببرن. صفحات محصول باید به طور واضح و شفاف با طراحی های تجربه کاربری ارتباط برقرار کنن.
حالا که اصول رو شرح دادیم، وقتشه با ابزارهای معروف تجربه کاربری و رابط کاربری آشنا بشیم:
ابزارهای برتر تجربه کاربری / رابط کاربری در سال 1395:
این ابزار یه ابزار بدون استرس و مشکل، برای آزمایش سایته. میتونه برای تحقیق در مورد کاربر و آزمایش طراحی اولیه به کار بره. با آزمایش افراد متخصص میتونید مخاطبین جدیدی برای اپلیکیشنتون پیدا کنید، از فاصله دور تست های کاربری اجرا کنید و ظرف یک ساعت نتایج رو ببینید. این آزمایش یه ویدئو از تغییرات چهره کاربر و واکنش های احساسیش به اپلیکیشن ذخیره می کنه.
با تستیفای می میتونید رنگهای هر سایتی رو کپی کنید. وقتی URL رو تو منوی جستجوی بالایی وارد کنید میتونه کد دقیق رنگ ها رو ببینید.
با UXPin میتونید سایت یا اپلیکیشن طراحی کنید. در واقع به شما امکان توسعه یه وایرفریم lo-fi به یه پروتوتایپ hi-fi رو میده. UXPin یه ابزار درگ و دراپ ارائه میده تا یه تجربه کاربری تعاملی داشته باشه و بتونید بدون کدنویسی تصاویر متحرک بسازید و الگوهای رابط کاربری طراحی کنید. این ابزار با فتوشاپ و Sketch کار می کنه و میتونید فایلهای استاتیکتونو بدون از دست دادن لایه ها به مدل های تعاملی تبدیل کنید.
این ابزار خیلی شبیه فتوشاپه اما اسکچ یه ابزار ویرایش عکس مختص طراحی دیجیتاله، در حالی که فتوشاپ گستره وسیعتری از وظایف رو متقبل میشه. اسکچ از منطق CSS استفاده می کنه و در نتیجه انتقال طرح رو برای توسعه راحتتر می کنه. به علاوه قابلیت برش (crop) خودکار داره و میتونه فقط با یک کلیک عکس رو به فرمت های مختلف تبدیل کنه. اسکچ جهتیابی ساده ای داره و کار باهاش راحته.
این یکی کمتر شناخته شدست و یکمی هم ارزونتره، اما با این حال امکانات خوبی داره مثل ویرایش عکس، لایه بندی غیرقابل تخریب، ویرایش مسیر و انتشار دسکتاپ. ضمنا قابلیت وارد کردن و صادر کردن چند لایه ای EXR هم داره.
این ابزار هم آزمایش کاربر انجام میده اما فقط تست A/B. این تست استفاده از دو نسخه متفاوت از محصول شما رو با هم مقایسه می کنه و کمکتون می کنه بر اساس نتایج آزمایش یه تصمیم بهتری بگیرید.
وقتی روی یه تم رنگ کلیک کنید، این ابزار کمکتون می کنه که تضاد رو متعادل کنید تا خوانایی صفحاتتون حفظ بشه. برای کسب یه تجربه کاربری خوب، باید از طریق تضاد رنگی، خوانایی رو افزایش بدید.
این یکی رایگانه و توی فکر کردن و تصمیم گیری کمکتون می کنه. با استفاده از نقشه های ذهنی انتها باز، نمودار رسم می کنه. برای سازماندهی کارها هم فوق العادست. میتونید با استفاده از تنظیمات بصریش خیلی سریع متوجه نحوه کارش بشید و اهدافتونو شخصی سازی کنید.
این ابزار یه وایتبرد دیجیتالی با ابزار کارآمده که تو طراحی تجربه کاربری کمکتون می کنه. گروهتون میتونن با استفاده از Mural ایده های ذهنیشونو بریزن بیرون و مفاهیم رو سازماندهی کنن. از فایلهای یوتیوب، Vimeo Slideshare، گوگل درایو و اورنوت پشتیبانی می کنه.
گوگل این ابزار رو ساخته که به طراح ها تو طراحی قالب های واکنش گرا کمک کنه. خود گوگل این ابزار رو یه بازدید کننده تعاملی توصیف کرده.Resizer دنبال نقاط ضعف طراحی تو موبایل، تبلت و کامپیوتر میگرده. میتونه سایت رو از هر URLی به قالب های مختلف ببره تا ببینید برای هر نمایشگر کدوم قالب بهتره.