یکی از مهمترین ملاحظاتی که یه نفر ممکنه برای ارزیابی سایت در نظر بگیریه میزان اثرگذاری سایت بعنوان یه ابزار فروشه. سایت میتونه اهداف متنوعی رو پوشش بده، اگه سایت خوبی باشه با طراحی هدفمند و با بکارگیری روشهای توسعه، میتونه برای کاربرهایی که برای بار اول وارد سایت میشن خیلی مفید باشه (کاربرهایی که قصد خرید دارن).
در خیلی از سایتها محتوا مفیده. فرض بر اینه که وبگردها میتونن شما رو پیدا کنن و پیدا هم خواهند کرد و سایتتونو میخونن و بخاطرش بهتون اعتماد میکنن و از طریق سایت ازتون خرید میکنن. برای استفاده موفقیت آمیز از سایت بعنوان یک ابزار فروش، باید حضور آنلاینتون در عین اینکه کاربرها رو دعوت میکنه، اطلاع رسانی هم بکنه. دیگه فایده نداره که ساعت های کار و آدرستونو رو سایت بزنید، بلکه باید سایتتون فراتر از یه کارت تجاری عمل کنه. برای اینکه بهتر منظورمو متوجه بشید، به سایتتون نگاه کنید و ببینید بعنوان یه ابزار فروش آیا واقعا ....
1- در جواب جستجوها جوابی داره که رو گوگل نمایش داده بشه؟ اطلاعات زیادی رو میشه به نمایش گذاشت تا وقتی کسی چیزی رو گوگل سرچ میکنه بتونه در جواب شما رو پیدا کنه. اگه زیادی وارد جزئیات نشید میتونید از این روش استفاده کنید تا روی صفحه نتایج گوگل رتبه بگیرید. برای سئو هم میتونید از روشهای بازاریابی طبیعی استفاده کنید هم پولی، هر کدوم هم مزیت های خودشو داره. مسئله مهم اینه که بیشتر مدیرهای سایتها این روشها رو بلدند و سعی میکنن عروسکهای خیمه شب بازی سئو رو به جهتی که خودشون مایلند بچرخونن. وقتی میگیم به سایتتون به چشم ابزار فروش نگاه کنید یعنی باید سر رتبه جستجو با رقباتون رقابت کنید تا ارزش خودتونو نشون بدید. شاید همین الآنشم ارزشتونو ثابت کرده باشید. چرا مشتری باید از شما خرید کنه وقتی شما رو صفحه هفتم گوگل هستید، در حالی که میتونه براحتی از صفحه اول به هرچی نیاز داره برسه. بهترین کار اینکه که سعی کنید رو صفحه اول نمایش داده بشید و بقیشو بسپرید به سایتتون.
2- کاربرها رو تبدیل میکنه؟ اگه میخواهید ارزش سایتتونو ثابت کنید باید از سایت به عنوان ابزار خرید استفاده کنید: یعنی تبدیل. منظور از تبدیل در طراحی سایت، تبدیل کاربر به خریدار واقعیست. شاید فقط بخواهید کاربرها یه فرم پرسشنامه پر کنن یا شاید بخواهید بهشون چیزی بفروشید یا خدماتی ارائه بدید. هر دو مدلش هم به معنی تبدیل بکار میره و هر کدوم برای یک نوع هدف و مدل تجاری عرضه میشه.
شاید بپرسید من چطور میتونم اهداف تبدیل رو تأمین کنم؟ سوال خوبیه! حالا بیایید دوباره به سایتتون به چشم ابزار فروش نگاه کنید. فرایند بهینه سازی نرخ تبدیل یه فرایند دائمیه و نقطه شروع خوبی محسوب میشه. برای اینکه ملموس تر باشه ادامه این مطلب رو بخونید:
- طراحی تجربه کاربری: به مفهوم طراحی صفحات سایت یا عناصر با هدف ایجاد بهترین تجربه ای که یه کاربر میتونه رو یه سایت داشته باشه. طراحی سایت نقش مهمی در تبدیل ایفا میکنه، چون معمولا طراحیه که تعیین میکنه کاربر چه چیزهایی روی سایت ببینه و چطور پردازشش کنه. اگه بتونید طی طراحی سایت به تجربه اثر بگذرید باعث میشه بتونید یه جریان به سمت اهداف تبدیلیتون داشته باشید.
- تولید یک درخواست برای اقدام یا تولید یک رنگ برای درخواست برای اقدام: درخواست برای اقدم فرصتیه که سایت ارائه میده تا کاربر بتونه اقدام خاصی انجام بده. درخواست برای اقدام های معمول "بیشتر بخوانید"، "ادامه مطلب" یا "تماس با ما" هستند. یادتون باشه که باید درخواست برای اقدام رو طوری بسازید که کاربر رو به سمت خودشون بکشونن و ارزش کلیک کردنو داشته باشن. این برمیگرده به دعوت و نمایش سایت به کاربرها. اگه تونستید رنگ درخواست برای اقدام رو متضاد با بقیه طراحی انتخاب کنید تا تو چشم بیان و کاربر حس کنه با کلیک کردن به نتیجه خوبی میرسه و فرصت خوبی پیش روش قرار گرفته.
- با طراحیتون حس اعتماد رو منتقل کنید: اگه یه عکس اندازه هزار کلمه می ارزه، طراحی سایت که خودش مجموعه ای از تصاویره خیلی بیشتر می ارزه. طراحی سایت یکی از اولین عواملیه که کاربر باهاش درگیر میشه. مدل طراحی سایت حرفهای زیادی درباره شما و محصولات یا خدماتتون برای گفتن داره. مهمون نوازی ما ایرانی ها تو دیدارهای رو در رو که شهره است. این مهمون نوازی رو به سایتتون بکشونید و از طریق طراحی خودتونو قابل اعتمادتر از رقبا جلوه بدید، اما در عین حال حس راحتی و امنیت برای مشتریها بوجود بیارید.
- ردیابی تحلیلهای گوگل برای بهینه سازی تبدیل دید خوبی بهتون میده. به کمک این داده ها میتونید تنظیمات سایتتونو بر اساس اطلاعات موثق بنا کنید. اگه مثلا بدونید که از سایتتون سرچ های کمی درمیاد شاید نتیجه بگیرید که این سایت نیاز به یه سری هماهنگی ها و بهینه سازی ها برای تبدیل داره. انتشار اهداف تبدیل در تحلیلگرها میتونه بیشتر کمک کنه و مشکل رو ریشه ای پیدا و رفع کنه، چون گزارشهای تحلیلی سرنخ هایی بهتون میده که متوجه بشید کاربرها کجا و چه وقتی وارد سایتتون شدند و چه وقتی اقدامی انجام دادند و چه وقت ندادند. چنین اطلاعاتی میتونن برای مدیریت بهینه سازی های آینده بکار برن.
3- تبدیل شده ها رو ارتقا میده؟ خب رسیدیم به اینکه یه کاربر رو به خریدار تبدیل کردید. حالا چی؟ شاید فکر کنید دیگه سایت کار خودشو انجام داده و سهمشو در فروش ایفا کرده و دیگه میتونید راحت بشینید یه گوشه و ببینید چطوری از تو سایتتونو پول میریزه بیرون! یادتونه وقتی گفتم بهینه سازی تبدیل فرایندیه که همیشه ادامه داره؟ یعنی همیشه باید روش کار کنید.
خب خیلی خوبه که سایتتون میتونه به تنهایی چیز بفروشه. حالا که مشتری هم دارید باید از طریق سایتتون بتونید قیف فروش و اهداف تبدیل رو پشتیبانی و حمایت کنید. میتونید از رضایتنامه های مشتریها استفاده کنید و نشون بدید که از نظر مشتریهاتون چقدر خوب و حرفه ای هستید. مشتری الف شما رو پیدا کرده، بهتون اعتماد کرده و خرید انجام داده وحالا راضیه. این فر در آینده سایت شما رو تبلیغ خواهد کرد.
4- مشتریها. یکی از روشهایی که میشه باهاش از تجارت های قبلی برای تجارت جدید استفاده کرد، مطالعه های موردیه. مطالعه موردی رو یه پیچ فروش در نظر بگیرید که نشون میده چطور انتظارات و نیازهای فلان مشتری رو برآورده کردید. این مطالعه موردی ها هم میتونن بعنوان یه داستان موفقیت آمیز به صورت تکی معرفی بشن و هم میتونن شکل صفحه فرود به خودشون بگیرن و خلاصه ای از خدماتتونو ارائه بدن و عملکردتونو تو هر کدوم از خدماتی که ارائه میدید به تصویر بکشن (یادتون هست درباره اثر تصاویر چی گفتیم؟).
استفاده از سایت بعنوان ابزار فروش مثل بقیه قسمتهای تجارت کار زیادی میطلبه. اما فکر نکنید تو این کار تنهایید! میتونید برای کسب موفقیت از راهنمایی های افرادی خارج از شرکت خودتون هم بهره ببرید. افرادی هستن تخصصشون طراحی سایت، توسعه و بهینه سازی نرخ تبدیله و برای این منظور حسابی فکرهاشونو کار میگیرن. بد نیست از تخصص و تجربشون استفاده کنید.